319
نقض

زنانِ رسولانِ ۱ خداى نشيند بر عموم، و خصوص بر دامنِ زنان مصطفى كه امّهات المؤمنين‏اند، ۲ و به اضعافِ آن بر آن كس باد كه چنين تصنيف سازد و دروغ بر علماى شيعه نهد، و بر آن كس كه به‏روا دارد چنين تهمت بر زنانِ رسول نهادن كه مادرانِ مؤمنان‏اند، و بر آن كس كه در اين باب تقيّه مى‏كند، و بر آن نامعتمد كه چنين دروغى بر مسلمانان نهد و نويسد و گويد، و به‏روا دارد بر عوام و غافلان ۳ تلبيس كردن؛ به حقِ‏ّ محمّد و آلِهِ الطّاهرين.
اما جواب اين دعوى آن است كه شيخ بوطالب بابويه - رحمة اللَّه عليه - بزرگ و متديّن بوده است. امّا معلوم است كه آن درجه نداشت در علم كه تصنيف سازد. پس اگر اين مصنّف يا غيرِ وى از مجبّره كتابى بازنمايند، هر حوالت كه در اين كتاب كرده است بر شيعتِ اماميّه ۴ راست باشد و تشنيع‏ها همه بر جاى خود؛ وگرنه و عاجز باشد، معلوم شود ۵ كه هر چه گفته است بيشتر بهتان است و دروغ و لغو و تعصّب از سرِ نامنصفى و مجبّرى و ناصبى‏اى.
ديگر آن كه معلوم است كه عايشه رسول را - عليه السلام - از جانِ عزيز دوست‏تر ۶ داشته است و طلحه مردى بود دميم الخلقه، و آن كس را كه معشوقه دو عالم در كنار باشد كه خورشيد تابان از جمالِ وى به رشك آيد، ديده‏اش بر چو طلحه چگونه آيد؟ حاشا عنها و عنه صلّى اللَّه عليه و آله.
و حديث امّ سلمه - رضي اللَّه عنها - مصنّف به حساب كورتر است كه شيعت الّا عصمت كه در وى دعوى نكنند، ديگر همه خصال محموده در وى گويند، و گذشته از خديجة الكبرى كه مادرِ فاطمه زهرا است و سيّده نساء العرب است، و خير نساء

1.نسخ: «رسول» به صيغه مفرد و درست نيست قطعاً به قرينه ذيل عبارت.

2.ح: «كه غبار فواحش بر دامن زنان رسول خداى نشسته بر عموم، و خصوص كه امهات المؤمنين‏اند».

3.ع - ث - ب - م: «و عاقلان».

4.ع - ث - م - ب: «بر شريعت اماميه».

5.ع - ث - م - ب: «شد». و شايد مخفف «شود» باشد و به فتح شين خوانده شود.

6.ع - ث: «دوستر» (به يك تاء). ب - م: «از جان عزيزتر»، و «دوست‏تر» را ندارند.


نقض
318

دگر آن كه چون عمر با بزرگىِ قَدر رأى ۱ بيند كه خالد را از اميرىِ شام معزول كند، اين رأى يا صواب بود يا خطا: اگر صواب بود، بوبكر را تركِ آن كردن خطا باشد، و اگر صواب نبود، چگونه شايد كه رأىِ عمر خطا باشد؟! و اگر قول او روا باشد كه در بهرى احوال بوبكر قبول نكند، اگر رافضيان نيز قبول نكنند، معذور باشند و كفر و الحاد نباشد. ۲ مگر مسلمانان نظر به وجه مى‏كنند و مى‏دانند ۳ كه هر چه گفته است، همه بى‏اصل است و بى‏فايده. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.

[ 107 ]

[ پاكى همسران پيامبر و پاسخ به تهمت مؤلف فضائح و دروغ پراكنى او ]

[ عايشه عاشق پيامبر(ص) ]

[ آراستگى ام سلمه به پاكيزگى و فضائل اخلاقى از نظر شيعه ]

[ بررسى تهمت مؤلف فضائح درباره عايشه و ام سلمه و ارزيابى نام و نسب و قبيله اين دو ]

آنگه گفته است:
بوطالبِ بابويه در كتابِ خود آورده است كه طلحه، عايشه را دوست داشت و زبير امّ سلمه را؛ و ايشان نيز اين ۴ هر دو را دوست داشتند ۵ و مترصّد مى‏بودند مرگِ رسول را، و مى‏گفتند: از او برهيم و بزنِ ۶ همسرانِ خويش ۷ باشيم از قريش. خداى مرادشان در نحرشان شكست ۸ بدين آيت كه: «وَ لا أنْ تَنْكِحُوا أزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أبَدًا»۹ كه شما را نيست كه زنانِ پيغمبر را بعد از وى با زنى كنيد.
امّا جوابِ اين كلمات كفر و ضلالت و بدعت و دروغ و بهتان و لغو و تعصّب و عينِ زندقه و مايه الحاد - نعوذُ باللَّهِ منها - نيك فهم بايد كردن.
اوّلاً صد هزار لعنتِ خداى و لعنتِ اهلِ زمين و آسمان و همه فرشتگان ۱۰و آدميان و جنّيان بر آن كس باد كه اين مذهب دارد و اين به اعتقاد ۱۱ كند كه غبارِ فواحش بر دامنِ

1.ع - ث: «با بزرگى و قدر و رأى». ب - ح - د: «با بزرگى قدر و رأى».

2.«معذور باشند و كفر و الحاد نباشد»، فقط در «ح».

3.ح: «و در اين يك فصل فضلا و علما و همه مسلمانان نظر بر وجه بكنند بدانند».

4.ع - ث - ب: «و ايشان و اينان».

5.ح: «و اين هر دو نيز طلحه و زبير را دوست مى‏داشتند».

6.ث - ب - م: «و برين». ح: «وزن».

7.ح: «خود».

8.ع - ث - م - ب: «در نحر شكست».

9.از آيه ۵۳ سوره مباركه احزاب.

10.صفحه «۲۹۴» چاپ قديم‏

11.ث - ب - م - ح - د: «اعتقاد».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430853
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به