33
نقض

الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا».1 آنگه بعد از آن‏2 رسول - 3عليه السلام - به اميرالمؤمنين على و همه صحابه و اهل البيت بگفته، و نقل افتاده‏4 به صحّتِ اسانيد از معتمدان به ما.
و در هر روزگارى معصومى 5 بوده است كه اگر خللى راه يابد [ به دين ] دفع كند، يا

اساتيد و مشايخ مصنف‏

1. أوحد الدّين أبو عبد اللَّه الحسين بن أبي الحسين بن أبي الفضل القزوينيّ، برادر مهتر مصنّف كه در (ص 540) اين كتاب از او به اين عبارت تصريح كرده: «حدّثنا الأخ الإمام أوحد الدّين أبو عبد اللَّه الحسين بن أبي الحسين بن أبي الفضل القزوينيّ سماعا و قراءة.»

1.از آيه ۷ سوره حشر.

2.ب - م: «آنگه» را ندارد؛ ليكن اسلوب تعبير مصنف رحمه اللَّه عليه در موارد ديگر از قبيل «تا الى يومنا هذا» مقتضى وجود آن است؛ زيرا چنانكه «الى» به معنى «تا» است، «بعد از آن» نيز مفاد از كلمه «آنگه» است و اين نوع تكرار معنوى در اين كتاب فراوان به نظر مى‏رسد.

3.صفحه «۲۸» چاپ قديم‏

4.پوشيده نماناد كه چون در نسخه ع نظر به وصالى شدن صفحات و صحافى شدن كتاب و از بين رفتن رادّه‏هاى پايين صفحات كه در كتب قديمه در حكم اعداد و شماره صفحات كتاب بوده است كه امروز در ميان ما معمولٌ به و متداول است كه در بالاى صفحات مى‏گذاريم، جاى دو ورق از كتاب عوض شده و در نتيجه عبارت متن كتاب به هم خورده و عبارت آخرين سطر صفحه هشت كه اين است: «آنگه بعد از آن رسول به أميرالمؤمنين على و همه صحابه و اهل البيت بگفته و نقل افتاده» متصل شده است به عبارت صفحه دوم همين ورق كه عبارت سطر اول آن اين است: «شيعه و مذهب اين طايفه آن است كه دين درست و اعتقاد پاك به نظر بر وجه حاصل توان كردن»؛ در صورتى كه ذيل «نقل افتاده» اين فقره است: «به صحت اسانيد از معتمدان به ما» كه نخستين عبارت صفحه دوم ورق دهم است و چون اتصال به هيچ وجه درست نمى‏شده، در نسخ نونويس كه همه نسخ غير ع باشد، كلمه «افتاده» را به كلمه «استاد» تحريف كرده‏اند و در نتيجه عبارت چنين شده: «آنگه بعد از آن رسول به اميرالمؤمنين على و همه صحابه و اهل البيت بگفته و نقل استاد شيعه و مذهب اين طايفه آن است كه (تا آخر)». و خلاصه سخن آن كه در اثر اين عمل، ربط كلام گسيخته شده و رشته سخن و نظم مطلب به هم خورده است. و پيش از آن كه نگارنده اين نسخه را ببيند، ربط سخن را به فضل خدا پيدا كرده و در تعليقات مستقله كتاب در ص ۹۹-۱۰۲ به تفصيل بيان نموده است. پس معلوم شد كه اين اشتباه در وصالى و صحافى سبب تشويش نسخ گرديده است و علاوه بر انقطاع رشته سخن و نبودن ربط در ميان مطالب بنابر وضع فعلى نسخ كه بزرگ‏ترين دليل بر صحت گفتار ما است، نونويس بودن رادّه‏ها در نسخه ع كه بعد از وصالى گذارده شده، شاهد ديگرى بر صدق مدّعا است. و همچنين شاهد ديگر بر اين مدّعا وجود بياضى است به اندازه سه كلمه در دو نسخه م و ب كه نويسندگان آنها به اين امر كه در اين مورد ربط گسيخته شده و نظم رشته سخن به هم خورده است، متوجه بوده‏اند. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانا اللَّهُ» .

5.ع - ث: «معصوم» (بدون ياى وحدت در آخر). و اين معنى مطابق مضمون آيات مباركه و اخبار متواتره است كه زمين هرگز خالى از حجتى نبوده است و نخواهد بود تا روز قيامت. مراجعه شود به آيه ۷ سوره رعد ، و آيه ۳۳ سوره انفال ، و آيه ۷۲ سوره انبياء ، و آيه ۴۰ و ۴۳ و ۸۱ سوره هود و آيات ديگر ، و همچنين مراجعه شود به: كمال الدين ، ص ۲۰۱، باب «العلّة التي من أجلها يحتاج إلى الإمام عليه السلام» ؛ و بصائر الدرجات ، ص ۵۰۴ ، باب «الأرض لا يخلوا من الحجّة وهم الأئمّة عليهم السلام؛ و بحار الأنوار ، ج ۲۳ ، ص ۲، باب «الإضطرار إلى الحجّة وأنّ الأرض لا تخلوا من الحجّة».


نقض
32

چون مذهبِ نجّاريّه كه حوالتش به حسين نجّار است، و چون مذهبِ كُلّابيّه كه واضعش ابن الكُلّاب 1 است، و چون مذهبِ باذنجانيّه كه واضعش با اسحاق‏2باذنجان‏فروش است، و مذهبِ زيديّه كه از زيدِ على درگيرند، و مذهبِ ناووسيّه و فطحيّه و كيسانيّه و غير ايشان از اصحابِ مذاهب و مقالات. و در فقه و شريعت و اجتهادْ خود معلوم است كه هر مذهبى را نسبت و حوالت به كيست.3
و اسامىِ فقها و مجتهدان 4 معلوم است كه گويند: مذهبِ مالك‏5 و زُفَر و بويوسف و اوزاعى، و مذهبِ احمدِ حنبل و غير آن. و6 همه فقها و علما و اصحابِ تواريخ و آثار [ را ]معلوم است كه خلفاً عن سلفٍ شيعه اصوليّه را استنادِ7 مذهب و طريقت، در معقولات با عقل و نظر باشد و بر اثباتِ توحيدِ خدا و عدل و پاكى و يگانگىِ [ او ] و عصمت و صدقِ همه انبيا و ائمّه. و اين طريقتْ خدا تقرير كرده است، و عقل عقيده‏8 بى‏تقليد و تعليم، فريشتگان‏9 آسمان‏ها همه اين مذهب دارند10 و بر اين اعتقادند، و انبيا را - عليهم السلام - در معقولات اين مذهب و طريقت بوده است.
امّا در شرايع و فروع، اگر خواهد كه بداند كه واضعِ مذهبِ شيعه كه بوده است، اوّل خداى تعالى كه او كتاب 11 به جبرئيلِ امين داده و به محمّد فرستاده. و از اينجاست كه شريعتِ منصوص گويند اين طايفه؛ چنانكه حق تعالى مى‏فرمايد: «وَ ما آتاكُمُ

1.در قاموس گفته: «و عبداللَّه بن كلّاب كرّمان متكلّم». و زبيدى در شرح عبارت گفته: «و هو رأس الطائفة الكلّابية».

2.ع : فقط.

3.م: «بكسيست».

4.ع - ث: «فقهاء مجتهدان».

5.ث: «ملك».

6.در نسخ «كه».

7.در نسخ: «استاد» و به قرينه «با» در «با عقل و نظر» كه مى‏آيد تصحيح شد.

8.در نسخ: «عقده».

9.ث - ب - م: «فرشتگان».

10.محتمل است كه بگوييم كه «عقل» در نسخ از اشتباه ناسخان افزوده شده و عبارت چنين خوانده شود: «و عقلاى بى‏تقليد و تعليم فريشتگان آسمان‏ها همه اين مذهب دارند». پس «عقيده» مصحف و محرف از «عقلا» گرديده است. و اللَّه العالم.

11.ب - ث - م: «و او كتب».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398901
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به