325
نقض

و ديگر آن كه فاطمه در غيبتِ پدرش جزع و فزع بسى كرد و عمر و عثمان و غيرِ ايشان شاگردان و خدمتگارانِ پدر فاطمه بودند. روا باشد كه دلِشان بر وى بسوخته باشد و روا نداشته باشند كه خاتونِ دو عالم، دخترِ سيّدِ وُلدِ آدم، چندانى ۱ جزع و فزع كند و رنج‏هاىِ گران بر نفسِ خود نهد و از سيّد - عليه السلام - شنويده ۲ باشند كه «فاطمةُ بضعةٌ مِنّي مَنْ آذاها فَقَدْ آذاني» ۳ و آوازِ او بر آن گونه نتوانند شنويدن ۴ كه از مسلمانى و شفقت دور نباشد كه [ چون ] ۵ در ميانه ما كمترينه‏گدايى بميرد، فرزندانش بر وى گريه و نوحه كنند، همسايگان و دوستانْ ايشان را منع كنند و گويند: ما آواز و ناله شما برين وجه نتوانيم شنودن، محمود باشد. پس اگر صحابه رسول دخترِ مهترِ [ عالم ] ۶ را منعى بكردند از نوحه و گريه، از آن بود كه طاقت نداشتند كه جگر گوشه رسولِ خداى زارى كند و بر خود خوارى كند، ما اين وجه اولى‏تر مى‏دانيم. اگر خواجه سنّى بر ديگر وجه حمل كند او داند كه «كلُّ إناءٍ يرشّحُ ۷ بما فيه».

[ 112 ]

[ ادعاى مؤلف فضائح در لعن معاذ بن جبل توسط حسكاى بابويه ]

[ بررسى خبر مربوط به علم معاذ بن جبل به حلال و حرام ]

آنگه گفته است كه:
حسكاى بابويه گفت: من هيچ شب نخسبم تا صد بار لعنت به مُعاذِ ۸ جبل نكنم! و معاذ جبل - رضي اللَّه عنه - امين و كاردارِ ۹ رسول بود بر أعمالِ يمن و

1.ب - م: «چندان».

2.ث - م - ب - ح - د: «شنيده».

3.حديث مسلم الصدور نبوى است كه سنى و شيعى آن را نقل كرده‏اند. مراجعه شود به: صحيح البخاري، ج ۴، ص ۲۱۰ و ۲۱۲، ۲۱۹؛ صحيح مسلم، ج ۷، ص ۱۴۱؛ سنن الترمذي، ج ۵، ص ۳۶۰، ح ۳۹۶۱؛ مسند ابن حنبل، ج ۴، ص ۵؛ الأمالي، شيخ مفيد، ص ۲۶۰، ح ۲؛ الأمالي، شيخ طوسى، ص ۲۴، ح ۳۰؛ الأمالي، شيخ صدوق، ص ۱۶۵، ح ۱۶۳ با كمى اختلاف.

4.ب - ث - م: «شنيدن». ح - د: «شنودن».

5.ح - د: «دور باشد كه اگر».

6.ح - د: «دختر سيد».

7.ع: «ينزع». ث - م - ب - ح: «يترشح». در مجمع الأمثال گفته: «كلُّ إناءٍ يرشحُ بما فيه. و يروى: ينضح بما فيه أي يتحلّب».

8.در منتهى الارب گفته: «معاذ بن جبل بالضم... از محدثان».

9.م - ح - د: «كاردان».


نقض
324

كتب شيعى و سنّى مذكور و مسطور است. ۱ امّا خبرِ مصطفى است كه «إنّما الأعمال بالنّيّات». ۲ اگر غرضِ عمر آن باشد كه على را به در برد تا بيعت كند بر خلافتِ بوبكر، نه آن بوده باشد كه جَنين سقط شود، و ۳ يمكن كه خود نداند كه فاطمه در پسِ در ايستاده است، اگر چنين باشد، آن را قتل خطأ گويند، و اگر عمداً كرده باشد هم نه معصوم است؛ حاكم خداست در آن، نه ما. و درين فصل بيش از اين نتوان گفت. و اللَّهُ أعلمُ بأعمال عباده و بضمائرهم و بسرائرهم.

[ 111 ]

[ منع فاطمه زهرا(س) از گريه و سوگوارى براى پيامبر توسط صحابه ]

آنگه گفته است:
و گويند: عمر و عثمان، فاطمه زهرا را منع كردند كه بر ۴رسولِ خداى بگريد و گفتند: ما آوازِ تو نمى‏توانيم شنودن. وگر به خُرافات و محالات رافضى مشغول شويم، كتاب دراز شود.
اما جواب آن است كه در كتبِ شيعت، اين معنى آورده‏اند؛ امّا معيّن نگويند كه عمر و عثمان تنها منع كردند. چنين آورده‏اند كه بعضى از صحابه رسول منع كردند. اگر اين منع به‏قصد كردند، مستحقّ ملامت باشند به دنيا و آخرت.

1.الاختصاص، ص ۱۸۵؛ الإمامة والسياسة، ابن قتيبه دينورى، ج ۱، ص ۱۴؛ بحار الأنوار، ج ۲۹، ص ۱۹۲، ح ۴۰.

2.حديث مشهور نبوى است كه در كتب معتبره فريقين نقل شده است؛ از آن جمله بخارى در «كتاب بدء الوحى» در باب اول، و در «كتاب عتق» در باب ششم، و در «كتاب مناقب الأنصار» باب ۴۵، و «كتاب طلاق» باب ۱۱، و «كتاب ايمان» باب ۲۳، و «كتاب حيل» باب اول. و مسلم در «كتاب امارت» باب ۱۵۵. و أبى داود در «كتاب طلاق» باب ۱۱، و نسائى در «كتاب طهارت» باب ۹۵، و «كتاب طلاق» باب ۲۴، و «كتاب ايمان» باب ۱۹. و ابن ماجه در «كتاب زهد» باب ۲۶ نقل كرده‏اند و در «كتاب جهاد» نيز در ساير كتب خواهد بود. و از طريق شيعه شيخ الطائفه در تهذيب (ج ۱، ص ۸۳، ح ۲۱۸، و ج ۴، ص ۱۸۶، ح ۵۱۸ و ۵۱۹) در باب نيت و در امالى (الأمالي، شيخ طوسى، ص ۶۱۸، ح ۱۲۷۴) از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله نقل كرده است و به اين مضمون در احاديث ديگر نيز اشاره شده است و از كثرت شهرت مستغنى از ذكر سند و شرح و بيان است و قاضى قضاعى نيز در شهاب الاخبار ذكر كرده است و گويا اولين حديث آن كتاب است.

3.م - ب: حرف عطف «و» را ندارند و شايد «و» محرف از «چه» است كه افاده تعليل بكند.

4.صفحه «۲۹۹» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429931
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به