بود و اين پسرش ميمون بر دامنِ زندقه پرورش يافته بود. و اين ميمون شوم در جهان مىگشت تا تمهيدِ دعوتِ الحاد كند. هر كجا كه برسيد كه ولايتِ حنيفيان بود، قرار نگرفت و هر كجا كه ولايتِ شيعه بود، آرام نگرفت كه دانست كه دعوتِ او با اين دو گروه در نگيرد. چون به حدودِ نهاوند و كَرَهْ و گرباذگان ۱ و آن بقعه رسيد، و جهل و كممايگى و كميقينىِ مشبّهيان ۲ بدانست، آنجا توقّف كرد و قرار گرفت.
و اين محمد دندان - عليه اللعنة - مشركزاده بود. پدرش و او مشبّهى نمودندى، امّاخود ملحد بودند و از دهى بودند از حدودِ نهاوند، و در خدمتِ امير احمد بن ۳عبدالعزيز گستاخى داشت، و امير احمد درين وقت بهكَرَهْ مىبود، امّا حاكم بود بر قاشان و درين وقت بود كه احمد بن موسى بن محمّد التّقى را - عليه السلام - نوازش كرده بود و مال و نعمت و خِلْعَتْ فرستاد تا او ساكنِ قم شد و آنجا مدفون است در قبّه موسويان. و رضويانِ قم همه از نسل وىاند. تا معلوم شود كه سيرتِ امير احمد بن عبدالعزيز چگونه بوده است در آلِ مصطفى - عليهم السلام - .
و اين بوزكريا - عليه اللعنة - اوّلاً كوفى نبود؛ اصلش از چال گاوانان ۴ بود و شيرهفروش نبود، شيرفروش بود كه مادرش در آن حدود گاو و گوسفندى داشتى و او از كودكى شير و ماست گردانيدى و فروختى. پس خواجه در پيشه و شهرِ او هر دو در غلط است ۵ و پدرش را «بوصابر المنجّم» خواندندى كه دعوىِ نجوم كردى، و مادرش زنكى جادو بود. اصلش از بابل، نامش عيالانه كاهنه. ولادتش به دهى از نواحىِ رى كه «عيالاناباد» خوانند.
پس اين هر سه ملعون بهكَرَهِ بودُلَف به هم افتادند كه دشمنانِ توحيدِ خداى بودند كه درجه اوّل است، و منكرانِ بعث و نشور بودند كه ركنِ آخر است، و رسالت و امامت موقوف است بر اثباتِ عدل و توحيدِ خداى، و در ترتيب هدم قواعدِ اصل
1.ث: «گربادگان». م - ب - ح - د: «گربايگان».
2.م - ب - ح - د: «مشبهان».
3.صفحه «۳۰۵» چاپ قديم
4.م - ب: «چال گاويان». ح: «جاه كاويان» د: «حاه گاويان».
5.م - ب - ح: «در پيشه و شهر او هر دو غلط كرده است».