35
نقض

شيخ عبد الجليل در آغاز نقض: «در ماه ربيع الاول 556 ... به ما نقل افتاد (تا آخر).» اما در متن كتاب مذكور (ص 374) مطلبى به چشم مى‏خورد كه با آنچه ياد شد منافات دارد و آن اينكه گفته: «تا اندرين وقت كه از جانب شام فتحى سنى رسيد به دولت و اقبال سلطان عالم (تا آخر).»
و مراد از اين فتح، فتح شهر حارم است؛ به تفصيلى كه در تعليقه 137 بيان كرده‏ام. و همچنين در مقدمه نقض و تعليقات آن (ص 3)، و نتيجه نظر، به اين منتهى شده كه تا سال 559 مؤلّف كتاب جريان امر تأليف خود را ادامه مى‏داده و در آن تصرّف مى‏نموده و مطالبى را كه مناسب مى‏ديده بر آن مى‏افزوده و چون نسخ منتشر شده معدود بوده، الحاق اضافات بر آنها بدين جهت ممكن و ميسور بوده است.
چون زمان تأليف بعض فضائح الروافض معلوم شد مى‏گوييم:
از عبارات گذشته معلوم شد كه نسخه بعض فضائح الرّوافض در سال 556 به دست شيخ عبد الجليل رسيده و او مشغول به نقض آن شده است، و تأليف آن را قبل از حدود سال 566 خاتمه داده است؛ زيرا تاريخ فوت مرتضاى بزرگ سيّد شرف الدّين ملك النّقباء ابو الفضل محمّد بن علىّ المرتضى الحسينى، به تصريح رافعى در تدوين، به سال 566 در شهر ساوه بوده است. (رجوع شود به تدوين ص 96، نسخه عكسى تركيه، و ص 140 نسخه عكسى اسكندريّه، و ص 198 ديوان قوامى) و مؤلف نقض بر او به عبارت «ضاعف اللَّه جلاله» ثنا گفته است. و اين جمله دعائيّه صريح است در اينكه كتاب در اين تاريخ (يعنى بين 556 و 566) كه آن نقيب در قيد حيات بوده، تأليف شده است.
امّا آنچه در دو نسخه «ح، د» (ص 221) به اين عبارت ذكر شده: «و رضىّ الدّين ابو سعد مستوفى خورى و پسرش خواجه عزيز الدّين مستوفى كه مشير و مدبّر ملك سلطان معظّم ابا طالب طغرل بن ارسلان و اتابك معظّم جهان پهلوان - أعزّ اللَّه أنصارهما - است»، و علّامه قزوينى در حاشيه اين جمله دعائيّه «أعزّ اللَّه أنصارهما»، از نسخه «ح» كه مدّتها به‏عنوان امانت در نزدش بوده به خطّ خود با مداد مرقوم

[ 10 ]

[ دقت نظر شيعه در انتساب و اسناد حديث به معصوم ]

[ شيعه راوى اخبار موافق عقل و قرآن ]

آنگه گفته است:
و همچنين روايت مى‏برند ۱ اين جماعت و مى‏گويند: عن أبي عبداللَّه،۲ عن أبيه، ۳عن آبائه، عن رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه و آله - و جعفر از آن اسناد و راويان آگاه نه.
امّا جواب آنچه گفته است كه: «روايات مى‏برند تا به جعفر و پدرانش»، عجب‏تر اين است كه خواجه اسناد اخبار از پاچه‏فروش و رسن‏تاب و جُواليقى و حلّاج و شانه‏تراش مى‏برد تا به أنس مالك و بوهريره و بوعبيده و بر آن اعتماد كند و عالَم بدين مذلّت مى‏دارد؛ اخبارى بيشتر متضمّن جبر و تشبيه، و مخالف عدل و توحيد، و عقل و قرآن بر بطلان آن گواه. و اگر شيعه اخبارى روايت كنند موافقِ عقل و قرآن به أسانيد صحيحه از ائمّه كه به نزديكِ شيعه مقطوعٌ على عصمتهم‏اند و به نزديك همه مخالفان عالم و أمين و معتمدند، ۴ پندارم بر شيعه در اين نقل حرجى نباشد.

1.ب - ث - م: «مى‏كنند».

2.ح و س، تا اين عبارت فاقد مابين اينجا و جاى سابق است كه نشان داديم و معرّفى كرديم در ص ۲۴. به عبارت واضح‏تر در اين دو نسخه كه يكى سابقاً متعلق به جناب آقاى على اصغر حكمت - زيد فى عمره - بوده، و ديگرى به عالم ربانى ميرزا محمّد سامرّائى قدس سرّه عبارت چنين است: «و به وقت دفع مضرّت تقيه روا است؛ آنجا كه گفت: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إلاّ مَنْ اُكْرِهَ» (آيه ۱۰۶ سوره نحل). اما آن كه گفته است مى‏گويند: عن أبى عبداللَّه عن أبيه عن آبائه عن رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و جعفر از آن اسناد آگاه نيست». اما جواب آنچه گفته است كه روايات مى‏برند تا به جعفر و پدرانش (تا آخر آنچه در ص ۲۴ همين كتاب اشاره كرديم) پس اين دو نسخه فاقد آن قسمت از متن كتاب است كه در نسخه‏هاى ع - ب - ث - م موجود است و چاپ اول مطابق آن دو نسخه است؛ زيرا آن وقت به جز نسخه «ح» در دسترس نداشتيم؛ چنانكه در مقدّمه و تعليقات (ص ۱۰۲-۱۰۶) نقض نيز كه كتاب مستقلى است و سابقاً طبع كرده‏ايم، به تفصيل ذكر كرده‏ايم.

3.صفحه «۳۰» چاپ قديم‏

4.از جمله شواهد اين مطلب تصريح بزرگان اهل سنت و جماعت است بر جلالت و فضل و كمال و زهد و عدالت حضرات معصومين عليهم السلام و براى نمونه به نقل عبارت دو نفر از آنان در حقّ آن حضرات مى‏پردازيم، ليكن در تعليقات. رجوع شود به تعليقه ۱۹.


نقض
34

و ما ترجمه او و سه فرزندش را از فهرست منتجب الدّين نقل كرده‏ايم. (تعليقه 88، ص 515 تعليقات). و نيز مصنّف نام وى را جزء علماء شيعه ذكر نموده است. (ص 227).
و مصنف رحمه اللَّه عليه وى را در مقدّمه كتاب به اين عبارت توصيف و معرّفى كرده: «و پيش برادر مهترم، أوحد الدّين الحسين كه مفتى و پير طايفه است - مدّ اللَّه عمره و أنفاسه - فرستاد.»
و چون اسم اين برادر بزرگ مصنّف حسين بوده است، پدر را ابو الحسين مى‏گفته‏اند و منتجب الدين و رافعى وى را به آن معرّفى كرده‏اند.
2. الامير الامام أبو منصور المظفّر العبّادى، كه در ص 571 مصنّف نقض به اين مطلب اشاره كرده است. و وى از مشاهير و اعاظم علماى اسلام بوده كه ترجمه وى را مفصلاً در تعليقات ديوان قوامى رازى (ص 247 - 249) و تعليقات نقض در تعليقه 149 نقل كرده‏ايم.

تاريخ تصنيف كتاب‏

شروع به تأليف بعض فضايح الرّوافض، طبق تصريح مصنّف آن، زمان سلطنت محمّد بن محمود سلجوقى بوده است؛ زيرا شيخ عبد الجليل گفته: (ص 15 - 16): «چنانكه ما بر امام حق - ضاعف اللَّه دولته - ثنا گفته‏ايم او سلطان سعيد محمّد بن محمود را - قدّس اللَّه روحه - كه تأليف در عهد دولت و حيات او اتّفاق افتاده بود مدحى و ثنايى گفته است (تا آخر).»
و مراد از سلطان نامبرده، غياث الدّين ابو شجاع محمّد بن محمود بن محمّد بن ملكشاه سلجوقى است كه جلوسش بر تخت سلطنت، در اواخر سال 547 قمرى هجرى، و وفاتش در سلخ ذى القعده 554 بوده است. و ختم تأليف طبق تصريح خود مؤلّف در آخر كتابش (ص 714)، 555 بوده است. پس مبدأ تأليف در اثناى زمان سلطنت سلطان مذكور، «از اواخر سال 547 تا سلخ ذى القعده 554»، و منتهاى آن محرّم سال 555 بوده و در سال 556 نيز كتاب منتشر شده بوده است؛ به دلالت عبارت

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429895
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به