351
نقض

براى تقرير امامت و ثبوت خلافت، علىّ مرتضى را به قمعِ جمعِ ناكثين و مارقين بفرستد، بس مستبعد نباشد. و چون قياسى به انصاف و نظرى به وجه بكند، اين شبهت زايل باشد.

[ 121 ]

[ عدم مقايسه صحابه با كفار قريش در ارتباط و پيوند با پيامبر(ص) ]

آنگه گفته است:
و محمّد رسول اللَّه نمى‏شايست كه با بنوأعمام و أعمام ساعتى در اداى رسالت و تبليغ حجّت مواسات كند؛ چگونه شايست كه عليّ مرتضى با عصمت و طهارت و قوّت و شجاعت و استيلاى بنوهاشم و ضعف بوبكر و قلّتِ قبيله بنى‏تيم و اندكىِ عددِ بني‏عديّ و تنهايى عمر، على وا ايشان ۱ فرا سازد. ۲
اما جواب اين كلمات آن است كه علما و عقلا چگونه قياس كنند در صورت محمّد را با على، و كفّار قريش را با صحابه رسول كه ايشان انكار وحدانيّت مى‏كردند و أصنام و أوثان را عبادت مى‏كردند، و قرآن قبول نمى‏كردند. و رسول را جبرئيل مى‏آمد و به حرب و قتال أمر مى‏كرد. در آن چنان حالت توقّفْ معصيت و بى‏فرمانى باشد. و اينجا مقرّان بودند به توحيدِ خداى و قرآن قبول كرده. منازعتى بود در خلافت كه نصّ است يا اختيار. توقّف اولى‏تر بود. و در كتاب موافقة الصّحابة ۳ كه در مذهبِ خواجه كرده است ۴ ببايد خواندن تا سكوت و سكون و توقّف على بداند كه چرا بود، و اين بر آن قياس نكند تا شبهت حاصل نيايد؛ بلكه رسول - عليه السلام - در حالت اوّل هم توقّف كرد و مى‏گفت: «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ»۵. و آن حركت آنگه كرد كه آيت منزل شد كه: «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً»۶ تا شبهتى بنماند.

1.م - ب: «با ايشان».

2.ح - د: «با ايشان در سازد».

3.كتابى به اين نام در مآخذِ موجوده، به نظر من نرسيده است.

4.كذا در نسخ؛ پس يعنى مؤلف آن.

5.آيه ۶ سوره مباركه كافرون.

6.از آيه ۳۶ سوره مباركه توبه.


نقض
350

است كه معجز بر دعوى امامت ۱ غير معجز باشد بر دعوىِ نبوّت و رسالت. و على را منزلتِ رسول نباشد؛ چنانكه بيان كرده شد.

[ 119 ]

[ افضليت پيامبر(ص) و سلسله مراتب امامان معصوم از نظر شيعه ]

۲آنگه گفته است:
و علويانى كه از فرزندانِ على‏اند از حسنِ على تا به مهدى، همه را به منزلتِ رسول دانند.
اما جواب اين كلمات آن است كه مذهبِ شيعه اصوليّه چنان است كه محمّد رسول اللَّه بهتر است از هر يك از أنبيا از مرسلان و اولوالعزمان، و بهتر است از هر يك از ملائكه كرّوبيان ۳ و مقرّبان روحانيان و بر اين دعوى دليل اجماع است، و على وصىّ اوست و امامِ امّتِ اوست، امّا گويند: اميرالمؤمنين على بعد از مصطفى بهتر است از هر يك از امّتِ او، و حسن بعد از وى همچنين، و هر يك از أئمّه تا به مهدى همين حكم دارند كه گفته شد. و روا نباشد كه كسى بهتر باشد از ايشان؛ از بهر آن را ۴ كه تقديم مفضول بر فاضل در عقل قبيح است.

[ 120 ]

[ رسالت پيامبر(ص) در كنار امامت على(ع) ]

آنگه گفته است:
آن كه گويى هم رسول و هم امام فرستادگان خداى بودند به خلقان؛ آن به كارى دگر و اين به كارى دگر. يكى به اداى رسالت و يكى به تقرير امامت.
اما جواب اين معنى آن است كه بس طُرفه آمده است مصنّف را كه امام بعد از رسول فرستاده خدا باشد و آن از غايتِ بى‏علمى و تعصّب و بغضِ اميرالمؤمنين است و از قرآن اين آيت بنخوانده است كه بارى تعالى به وقتِ مصلحت، غرابى را به قابيل فرستد؛ چنانكه گفت: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فى اْلأَرْضِ...» الآية. ۵ اگر

1.نسخ: «امت» و به طور قطع محرّف و مصحف «امامت» است.

2.صفحه «۳۲۳» چاپ قديم‏

3.ع: «و كروبيان».

4.از موارد جمع دو اداة تعليل است.

5.صدر آيه ۳۱ سوره مائده.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402246
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به