سنّى و بهشتى باشد ۱ ؟ نه هر دو بر يك حَدّ است كه آنچه رافضيان را لازم است در انكارِ امامتِ بوبكر و عمر، طلحه و زبير و عايشه را هم چندان لازم است در انكارِ امامتِ على. نه اجماع بر هر دو ۲ حاصل است؟! يا آن دعوى نكند، يا دست ازين طريقت بدارد كه هر دو دعوى به هم راست نيايند؛ چنانكه گفتهاند: «دست و جوز از خُنبره ۳
هر دو برون نايد به هم.» ۴
[ 127 ]
[ زعامت امت، امامت و خلافت و پيوند آن با مصلحت ]
[ نصرت الهى، پشتيبان پيامبران و امامان در حكومت و هدايت خلق ]
[ امامت از منظر شيعه برپا دارنده عدالت و مدافع مظلوم ]
[ نقد زيركانه عبدالجليل بر خلافت عباسيان و رد مشروعيت آنها ]
[ شرايط امامت و اشاره به ضعف ديدگاه مؤلف فضائح ]
آنگه گفته است:
و خود امامت و خلافت بيشتر به دو كار بازبسته نيست: ۵
اوّل، امام اعظم بدان كار مىبايد اين امّت را تا حق به خداوند حق رساند، و داد و انصافِ ضعيف از قوى بستاند.
دوم، بدان بايد تا حقِّ خويشتن بر خويشتن نگاه بتواند داشتن. پس به قول رافضى، على خلافت را نشايسته باشد، ۶ زيرا كه نه حقِّ خود بر خود نگاه بتوانست داشتن، نه حقِّ غيرى به وى توانست رسانيدن، و نه قوّتِ آن داشته است كه سدِّ ثغورِ اسلام كند. و چون رافضى او را به اسيرى و عاجزى و مظلومى و محرومى و مرحومى ۷ فرا نهاده است كه عمر در بر شكمِ زنش تواند زدن، و بوبكر حقِّ او بتواند بردن، ۸و خالد دستار در گردنِ او تواند كردن، و عثمان چوب بر سرِ او تواند زدن، ۹ و معاويه با او حرب تواند كردن، و طلحه
1.ع - ث: «باشند».
2.ع - ث: «نه اجماع بر دو».
3.در برهان گفته: «خنبره با راى قرشت بر وزن سنبله، خُمچه را گويند كه خم كوچك باشد، و كوزه كوچكِ سرتنگ را نيز گفتهاند». پس مراد در اينجا همان كوزه كوچك سرتنگ است كه دست خالى را به تنهايى به آن داخل كردن ممكن است، ليكن اگر دست را پر از جوز كنند، بيرون آوردن ممكن نيست؛ چنانكه حكيم ناصر خسرو نيز به آن چنين اشاره كرده است:
در خُنبره بماند دو دستت براى گوز
بگذار گوز و دست بر آور ز خنبره
4.نمىدانم مصراع از كيست و به قرينه آنچه نقل شد، گمان مىرود كه از ناصرخسرو باشد.
5.ح - د: «بازبسته است»؛ يعنى شرط امامت بيش از دو امر نيست.
6.ح - د: «شايسته نباشد».
7.«مرحومى»، فقط در «ع - ث».
8.صفحه «۳۳۲» چاپ قديم
9.ع: «چوب به سر او در در تواند بستن». ث - م كذا، بدون تكرار «در». م - ب: «لنگ چوب بر سر او تواند زدن».