371
نقض

اما جواب اين فصل چون به انصاف فهم كنند، همه فوايد ازو حاصل شود و همه شبهت‏ها زايل گردد، إن شاء اللَّه. امّا آنچه رضا - عليه السلام - با مأمون سازگارى كرد و خط نوشت و عهد بست، قصّه فراموش نبايست كردن تا شبهت حاصل نيامدى. اوّلاً مأمون او را بخواند و گفت: ۱ اين حقّ تو راست و من ردّ خواهم كردن و تو اولى‏ترى بدين كار به قرابت و علم و عصمت؛ چنانكه معروف است از گفت و خطِّ او. پس اگر رضا - عليه السلام - به لفظى نيكو تواضعى كند تا با حقِ‏ّ خود رسد، از عرف و عقل دور نباشد و از اصل و فضل و عقل او بديع نباشد. و آنچه رضا - عليه السلام - او را اميرالمؤمنين خوانده است، نقصانى نكند درجه رضا را. نمى‏بينى كه بارى تعالى در قُرآن بتان را «خدا» و «إله» مى‏خواند؟ چنانكه در آخر ۲ قد أفلح گفت: [ «وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إلهاً آخَر» الآية. ۳ و در جاى ديگر گفت: ]«الَّذينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إلهاً آخَرَ».۴ اگر خداى روا باشد كه بتان را إله خواند، رضا را روا باشد كه مأمون را اميرالمؤمنين خواند و نقصانِ امامت او نباشد، و اميرالمؤمنين آن باشد كه باشد، نه آن كه خوانندش، و خداى آن باشد، كه باشد نه آن كه خوانندش. تا بر يك‏ديگر ۵ قياس مى‏كند تا شبهت زايل شود.
و همچنين حكايت مى‏كند از يوسف پيغمبر - عليه السلام - كه در آن زندان، كافران را به خداى مى‏خواند بدين لفظ كه: «يا صاحِبَيِ السِّجْنِ ءَ أرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ».۶ معنى آن است كه خدايانِ پراكنده بهترند يا آن خداوند كه يكى است؟ چه مى‏گويد خواجه انتقالى درين كلمه؟ يوسف - عليه السلام - آنها را كه خدايى را نشايند، ۷خداى مى‏خواند؛ نه نبوّتِ او را نقصان مى‏كند و نه بدان قول خدايى بر ايشان درست مى‏شود. اگر على موسى الرّضا، مأمون را اميرالمؤمنين خواند، نه عصمتِ او را خلل باشد و نه مأمونْ اميرالمؤمنين شود. تا آن را با اين قياس مى‏كند، تا شبهتِ خارجى زايل مى‏شود. ۸ و الفاظى دگر بر طريق تواضع كه به رضا حوالت كرده

1.ع: «گويد».

2.در نسخه‏ها: «اول».

3.صدر آيه ۱۱۷ سوره مباركه مؤمنون.

4.صدر آيه ۹۶ سوره مباركه حجر.

5.ح - د: «با يك‏ديگر».

6.آيه ۳۹ سوره مباركه يوسف.

7.صفحه «۳۴۱» چاپ قديم‏

8.ح - د - م: «شود».


نقض
370

به زهر بر دست جعدة بنت أشعث، ۱ به مشورتِ مروان، به تدبير ايسونيه ۲ هلاك كرد. و اگر كاظم عهدى كرد، بدان وفا كرد و هارون الرّشيد از بى‏وفايى او را بر دست سِندى بن شاهك هلاك فرمود. ۳ تا اينان همه صابر و مظلوم و شهيد باشند و ايشان همه متعدّى و ظالم و غاصب؛ «وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»،۴«إنَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ».۵

[ 131 ]

[ پاسخ به شبهه بيعت امام رضا(ع) با مأمون و تحليل ولايت‏عهدى ]

[ پاسخ شبهه به‏كاربردن عنوان اميرالمؤمنين براى مأمون توسط امام رضا(ع) ]

[ مقايسه سيره سياسى ائمه با سيره پيامبر و مصلحت‏سنجى ايشان در پيمان حديبيه ]

[ رشادت و شهادت‏طلبى ائمه(ع) و تطبيق سيره آنها با سيره انبيا ]

آنگه گفته است:
و علىّ بن موسى الرّضا با مأمون همين كرد، و اندر آن بيعت‏نامه كه به خطّ مأمون است نهاده است، و خطِّ علىّ بن موسى - عليه السلام - بر آنجا نوشته است و او را اميرالمؤمنين خوانده و گفته: «رضي اللَّهُ عنكَ و نفسى‏ فِداكَ و جَعَلَنى وقايتَك منْ كلِّ سوءٍ». پس اگر خلافت و امامت ايشان را بودى، چرا روا داشتند كه ظالمان را اين همه تقرّب كنند و به خلافتِ ايشان اقرار دهند و اميرالمؤمنين خوانند؟ خود گفتندى: حق وا ماست، ۶ و بيعت نكردندى و دعوى بكردندى. اگرشان ۷بكشتندى شهيد بودندى؛ چنانكه زكريّا را كه در درختش بريدند، و جرجيس را كه بدان زارى عذاب مى‏كردند، و يحيى را كه بدان ۸ خوارى بكشتند و هيچ كس ازين معصومان حق را نپوشيدند. ۹

1.ع - ث - ب - م: «اسماء بنت جعده». و اين نسخ به طور قطع غلط است؛ زيرا مطابق روايات بسيار و كتب سير و تواريخ معتمده، قاتل امام حسن مجتبى عليه السلام زنش جعده بنت اشعث بن قيس بوده است و در آينده نيز در همين كتاب به اين مطلب تصريح خواهد شد، به اين عبارت: «و حسن را عليه السلام جعده زهر داد بنت اشعث بن قيس (تا آخر)». و شايد «اسماء بنت جعده» محرف «جعدة بنت اشعث» باشد كه در نتيجه تقديم و تأخير كلمات و تشويش و اضطراب نسخ، كاتب تصوّر كرده كه «اشعث بنت جعده» درست نيست و درست همانا «اسماء بنت جعده» است و اشعث محرف «اسماء» بوده است. واللَّه أعلم.

2.براى اطلاع بر حال ايسونيه، رجوع شود به تعليقه ۱۳۶.

3.م: «هلاك كرد».

4.ذيل آيه ۱۲۸ سوره مباركه أعراف.

5.ذيل آيه ۱۰ سوره مباركه زمر.

6.ع: «واهماست». ث - م: «ما راست». ح - د: «حق ماست». و در برهان قاطع گفته: «وا، گاهى به جاى «با» گفته مى‏شود؛ چنانكه مى‏گويند: وا تو مى‏گويم، يعنى با تو».

7.صفحه «۳۴۰» چاپ قديم‏

8.ع: «بدين».

9.ث - ب - م: «حق را نپوشانيدند». ح: «بازنپوشيدند».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398840
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به