به زهر بر دست جعدة بنت أشعث، ۱ به مشورتِ مروان، به تدبير ايسونيه ۲ هلاك كرد. و اگر كاظم عهدى كرد، بدان وفا كرد و هارون الرّشيد از بىوفايى او را بر دست سِندى بن شاهك هلاك فرمود. ۳ تا اينان همه صابر و مظلوم و شهيد باشند و ايشان همه متعدّى و ظالم و غاصب؛ «وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»،۴«إنَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ».۵
[ 131 ]
[ پاسخ به شبهه بيعت امام رضا(ع) با مأمون و تحليل ولايتعهدى ]
[ پاسخ شبهه بهكاربردن عنوان اميرالمؤمنين براى مأمون توسط امام رضا(ع) ]
[ مقايسه سيره سياسى ائمه با سيره پيامبر و مصلحتسنجى ايشان در پيمان حديبيه ]
[ رشادت و شهادتطلبى ائمه(ع) و تطبيق سيره آنها با سيره انبيا ]
آنگه گفته است:
و علىّ بن موسى الرّضا با مأمون همين كرد، و اندر آن بيعتنامه كه به خطّ مأمون است نهاده است، و خطِّ علىّ بن موسى - عليه السلام - بر آنجا نوشته است و او را اميرالمؤمنين خوانده و گفته: «رضي اللَّهُ عنكَ و نفسى فِداكَ و جَعَلَنى وقايتَك منْ كلِّ سوءٍ». پس اگر خلافت و امامت ايشان را بودى، چرا روا داشتند كه ظالمان را اين همه تقرّب كنند و به خلافتِ ايشان اقرار دهند و اميرالمؤمنين خوانند؟ خود گفتندى: حق وا ماست، ۶ و بيعت نكردندى و دعوى بكردندى. اگرشان ۷بكشتندى شهيد بودندى؛ چنانكه زكريّا را كه در درختش بريدند، و جرجيس را كه بدان زارى عذاب مىكردند، و يحيى را كه بدان ۸ خوارى بكشتند و هيچ كس ازين معصومان حق را نپوشيدند. ۹
1.ع - ث - ب - م: «اسماء بنت جعده». و اين نسخ به طور قطع غلط است؛ زيرا مطابق روايات بسيار و كتب سير و تواريخ معتمده، قاتل امام حسن مجتبى عليه السلام زنش جعده بنت اشعث بن قيس بوده است و در آينده نيز در همين كتاب به اين مطلب تصريح خواهد شد، به اين عبارت: «و حسن را عليه السلام جعده زهر داد بنت اشعث بن قيس (تا آخر)». و شايد «اسماء بنت جعده» محرف «جعدة بنت اشعث» باشد كه در نتيجه تقديم و تأخير كلمات و تشويش و اضطراب نسخ، كاتب تصوّر كرده كه «اشعث بنت جعده» درست نيست و درست همانا «اسماء بنت جعده» است و اشعث محرف «اسماء» بوده است. واللَّه أعلم.
2.براى اطلاع بر حال ايسونيه، رجوع شود به تعليقه ۱۳۶.
3.م: «هلاك كرد».
4.ذيل آيه ۱۲۸ سوره مباركه أعراف.
5.ذيل آيه ۱۰ سوره مباركه زمر.
6.ع: «واهماست». ث - م: «ما راست». ح - د: «حق ماست». و در برهان قاطع گفته: «وا، گاهى به جاى «با» گفته مىشود؛ چنانكه مىگويند: وا تو مىگويم، يعنى با تو».
7.صفحه «۳۴۰» چاپ قديم
8.ع: «بدين».
9.ث - ب - م: «حق را نپوشانيدند». ح: «بازنپوشيدند».