387
نقض

آمده، همه بگريختند، چنانكه يكى بنماند. امّا آنها را كه با رسول آن كردند، هيچ نشايد گفتن كه جمهورِ بزرگ و صدرِ اوّل بودند، امّا اينها كه با حسنِ على اين كردند، ايشان را لعنت شايد كردن كه رافضيان بودند؟! رسول مجروح در مصاف افتاده تنها؛ همه بگريختند؛ چنانكه قرآن خبر داده است: «تَوَلَّوْا إلاّ قَليلاً مِنْهُمْ»۱ اجماع است كه الّا علىّ مرتضى بنمانده بود. و بهرى گفتند: سهلِ حُنَيف انصارى هم نرفته بود. و در حقِ‏ّ اين رافضيان كه از حسن بن على برگشتند، هيچ آيتى نازل نشد؛ امّا در حقِ‏ّ آنها كه رسول را بر آن حال بگذاشتند و بگريختند، اين آيت آمد كه «وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أوْ مُتَحَيِّزًا إلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» (الآية). ۲ پس خواجه نوسنّى آنها را كه از حسن برگشتند، رافضى مى‏خواند، ندانم كه آنها را كه از مصطفى برگشتند چه مى‏خواند؟! كه آخر نه محمّد به از حسن بود، ۳ امّا زبان نگاه بايد داشتن كه ايشان صدرِ اوّل و جمهورِ اعظم‏اند، و به عوضِ ايشان هم رافضيان را لعنت مى‏كردن كه باكى نباشد!
امّا آنچه بر مختار بوعبيد ۴ ثقفى - رحمة اللَّه عليه - تشنيع زده است كه «عمّ خود را گفت: بيا تا سرش ببريم و به معاويه فرستيم» عجب نباشد از قائلى و ناقلى كه دعوىِ علمِ تواريخ كند و اين مايه نداند كه مختار را اميرالمؤمنين در روزگارِ طفوليّت دعا كرده باشد و ثنا گفته و به نصرت وعده داده و به صحّتِ قولِ آن معصوم، او صدهزارخارجى و باغى را از اعداى آل و اولادِ مصطفى بكشته، و رختِ سعادت به جنّتِ ۵باقى برده. بدو ۶ چنين حوالت كند و تزوير و تمويه. ۷ و سببِ نزولِ آن قصّه هر

1.از آيه ۲۴۶ سوره مباركه بقره است؛ ليكن آيه درباره بنى اسرائيل است و همچنين نظير اين تعبير است در همان سوره اين عبارت شريفه: «ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إلاّ قَليلاً مِنْكُمْ» و اين نيز در حق بنى اسرائيل است (رجوع شود به آيه ۸۳). پس گويا مصنف رحمه اللَّه عليه قضيه واقعه در احد را كه در خارج با اين آيه منطبق است، در ذهن خود تصور كرده كه در اين غزوه بوده است.

2.صدر آيه ۱۶ سوره مباركه أنفال، و ذيل آن اين است: «وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ»

3.ع: «كه آخر نه محمد و نه حسن».

4.همه نسخ: «بوعبيده»، و تصحيح قياسى است.

5.صفحه «۳۵۶» چاپ قديم‏

6.ع - ث: «و بدو».

7.ح - د: «و به وى چنين حوالت كردن، تزوير و تمويه است».


نقض
386

رها كردند كه چرا با معاويه صلح كردى؟ و مختار عمّ خود را مى‏گفت آن وقت كه حسن به زنهارِ او شده بود كه معاويه از شام مى‏آمد و حسن مى‏دانست كه روافض با او همان كنند كه با پدرش كردند، مختارِ بوعبيد ۱ عمّش را مى‏گفت: بيا تا سرش ببُريم و پيش معاويه بَريم تا ما را در ملك خود نصيب كند ۲ كه از حسن و بُلحسن خيرى ۳ نيايد. عمّش گفت: ويلك! ما با نبيره رسولِ خداى اين معاملت چون كنيم؟! مختار بزرگ‏ترشيعى است به نزديكِ رافضيان. اين و مانند اين كرده‏اند و بوده است.
اما جواب اين كلمات نيك نيك فهم ۴ بايد كردن تا شبهتى بنماند. اولاً آنچه حوالت كرده است به روزگارِ حسنِ على و صلحِ او با خال المؤمنينِ خواجه و فرار و خذلان قوم، نمى‏دانم كه آن نقصان، عايد مى‏داند به حسنِ على يا به قوم كه با او خيانت كردند؟ اگر عايد مى‏داند به حسن كه امامِ حقّ است چرا صلح كرد با مُبْطلى، با كى نيست و ماننده است بدان صلح كه رسول خداى - صلى اللَّه عليه و آله - كرد با پدرِ خال المؤمنين؛ آنگه كه هنوز مسلمان نشده بود و قرآن بدان ناطق است كه «فَأتِمُّوا إلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إلى‏ مُدَّتِهِمْ»،۵ و اجماع بر آن انكار نكند. پس اگر عهد و صلح با بوسفيان و با دگر كافران، نقصانِ رسالت مصطفى نكند، عهد و صلحِ حسنِ على با پسرِ بوسفيان و دگر باغيان، نقصانِ امامتِ او نكند كه نه حسنِ على برابر رسول هست و نه معاويه شريف‏تر از بوسفيان. وگر حوالتِ نقصان به شيعه حسنِ على كرده است كه پشت بر او كردند و بگريختند و او را مجروح در معركه رها كردند، شكّ نيست در آن كه تقصير و خيانت كردند؛ امّا زبان در ايشان دراز نمى‏شايد كردن. پندارى اقتدا به صحابه ۶رسول كردند از مهاجر و انصار كه روزِ اُحُدْ با خَيْر المرسلين همين معامله كردند؛ وگرچه رافضى نبودند، رسول را در مصاف مجروح بگذاشتند افتاده، بوسفيان غالب

1.نسخ: «بوعبيده».

2.ح - د: «تا او ما را از ملك خود نصيبى دهد».

3.م: «كه از حسن بل حسين چيزى». ح: «كه از حسن خيرى». د: «چيزى».

4.ح - د: «نيك فهم» (بدون تكرار «نيك»).

5.از آيه ۴ سوره مباركه توبه، و براى تحقيق آن رجوع شود به تعليقه ۱۴۴.

6.صفحه «۳۵۵» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430043
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به