اين بود احوال حسن و قوم ۱او كه گفته آمد تا بداند كه نه بر حسنِ على ملامتى هست در صلح و توقّف، و [ نه بر ] قومِ او، چون اقتدا به روزِ اُحُد كرده باشند در آن گريختن و بددلى؛ هر عذرى كه آنجا نهند، اينجا باشد. و حق هميشه حق باشد، وگر چه ضعيفى ۲ نمايد، و باطل هميشه باطل باشد، وگرچه قوّتى دارد. «إنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً».۳
[ 136 ]
[ نامه كوفيان به امام حسين(ع) و بىوفايى آنها ]
[ بيعت شكنى كوفيان در حادثه كربلا و ادعاى مؤلف فضائح در بىوفايى شيعه ]
[ آميختن راست و دروغ در گزارش مؤلف فضائح در باب رفتار كوفيان با امام حسين(ع) ]
[ دشمنى و بيعتشكنى مهاجر و انصار با عثمان و به قتل رساندن او ]
[ مهربانى على(ع) به عثمان در زمان حصر و بىوفايى و بيعتشكنى انصار و مهاجر ]
[ مقايسه بىوفايى و بيعتشكنى كوفيان با مهاجر و انصار در كشتن عثمان ]
[ شيعيان مستبصر كوفه فدائيان امام حسين(ع) ]
[ لعن بر كشندگان امام حسين و دورى آنها از مذهب شيعه ]
[ قيام مختار و انتقام گرفتن از ستمگران ]
[ پسر سعد وقاص و پسر مرجانه، دشمنان على(ع) و امام حسين(ع) و اشاره به مقصران حادثه كربلا ]
[ شيعيان امام حسين(ع) و فداكارى و رشادت آنها در حادثه كربلا ]
[ جبرگرايى مؤلف فضائح و پيوند مدح و ذم و ثواب و عقاب با اعمال انسانها ]
[ رسم تعزيت و تازه كردن مصيبت شهيدان كربلا توسط شيعه و پاسخ به شبهه مؤلف فضائح ]
[ قصيده و مراثى شافعى در رثاى شهيدان كربلا ]
[ مراثى شافعى و ابو حنيفه در رثاى شهيدان كربلا ]
[ رسم تعزيت در عهد خواجه على غزنوى و لعن بر آل ابو سفيان در روز عاشورا ]
[ رسم تعزيت و مراسم عاشورا در همدان و توجه اهل سنت به انجام آن ]
[ حضور اميران و خواجگان در مراسم عاشورا و اهتمام آنها در اقامه مراسم ]
[ بدعت نبودن مراسم عاشورا و حضور اميران و خاتونان در عزادارى امام حسين(ع) ]
[ تعزيت امام حسين(ع) پيروى از قول خداوند در آيه مودت ذوى القربى ]
آنگه گفته است:
و چون وقتِ حسين بن على بود، روافض نامه بر نامه داشتند، و او را به هزار مكر و دستان از حجاز به كوفه كشيدند، و چنانكه عادت روافض باشد كه در سرّ كارى سازند و چون خوفى از سلطان بديشان رسد، همه سرِ خويش گيرند و با جانبِ سلطان ايستند، همه دلها پر غِشّ، با يكديگر راست نه. عمرِ سعد و شَبَثِ رِبْعى اليَربوعىّ ۴ و عمرو بن الحجّاج الزّبيديّ و شمر ذى الجوشن الضّبابىّ ۵ و سنان بن أنس النّخعى و خولىّ بن يزيد الأصبحىّ - عليهم لعائن اللَّه - و غيرهم، اينان همه رؤساى قبايلِ كوفه بودند كه قاتلانِ حسين بن على بودند. اوّل به نامه به كوفه كشيدند همه شيعت بودند و مُسْلم عقيل را از
1.صفحه «۳۵۷» چاپ قديم
2.م - ب - ح - د: «ضعيف».
3.ذيل آيه ۸۱ سوره مباركه اسراء.
4.فيروزآبادى گفته: «و شبث بالتحريك بلا لام بن ربعي تابعيّ» و زبيدى در شرح گفته: «ربعي هو ابن حصن بن عيثم بن ربيعة بن زيد بن رياح بن يربوع التميمي (تا آخر كلام او)». پس معلوم شد كه «يربوعى» نسبت به جد بزرگ شبث است و ربعى به كسر راء و سكون باء است. و تراجم اين ملاعين در همه كتب رجال فريقين و همچنين در كتب سير و تواريخ به طور تفصيل مذكور است. هر كه طالب باشد به آنها مراجعه كند.
5.ابن دريد در اشتقاق (ص ۲۹۶) هنگامى كه رجال بنى كلاب را مىشمارد گفته: «و من رجالهم الصميل أحد الضباب، كان سيّداً (إلى أن قال:) و منهم ذو الجوشن أبوشمر بن ذي الجوشن؛ لعن اللَّه شمراً، كان من أشدّ الناس على الحسين بن على - رضوان اللَّه عليهما - و شمر فعل (تا آخر گفتار او)». و در منتهى الارب گفته: «و ضباب ككتاب، قومى است از عرب از اولاد معاوية بن كلاب بن ربيعه، و ضبابى منسوب است به وى».