خارجى و خولى يزيد مأبون و زرعه شريك مطعون و شمرِ پيس ۱ ملعون و مرّه منقد كل؛ اينان و مانند اينان، مشتى اوباش فجّار، كفّار اشرار، دين به دوغبا ۲ بفروخته، در دبيرستانِ كفر لوحِ بدعت آموخته، «عليهم لعنةُ اللَّهِ و الملائكةِ و النّاسِ أجمعين».۳ اما آنچه گفته است مصنف انتقالى كه «اگر ما آن روز بودمانى ۴ متابعت حسينِ على كردمانى» ۵ و عذر خواسته است، انصاف اين است كه بر قول و اعتقاد و قلم و تصنيفش پديدار است ۶ كه بعد از پانصد سال كرده است و بر حلالزادگىِ خود دليل انگيخته است كه متابعتِ حسينِ فاطمه كردى يا متابعتِ يزيدِ معاويه؛ «إنّما الأعمالُ بالنّيّات»، ۷ و «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ اُناسٍ بِإمامِهِمْ».۸
1.در برهان قاطع گفته: «پيس، به كسر اوّل و ثانى مجهول و سين بىنقطه، علتى است كه آن را به عربى بَرَص خوانند و كنايه از مردم خسيس و رذل هم هست. و پيست بر وزن كيست، شخصى است كه علت بَرَص و جُذام داشته باشد». و اين كه شمر را به اين وصف متّصف كرده، مأخوذ از كتب سير و مقاتل است. مجلسى رحمه اللَّه عليه در بحار (ج ۴۵، ص ۵۶) از مناقب خوارزمى نقل كرده كه محمد بن عمرو بن الحسن از پدرش نقل كرده كه «قال: كنّا مع الحسين بنهر كربلا، فنظر إلى شمر بن ذي الجوشن و كان أبرص، فقال: اللَّه اكبر اللَّه اكبر! صدق اللَّه و رسوله قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله: كأنّي أنظر إلى كلب أبقع يلغ في دماء أهل بيتي». و نيز اندكى قبل از اين (ج ۴۵، ص ۵۴) نقل كرده: «فنزل إليه شمر و كان أبرص، فضربه برجله و ألقاه على قفاه، ثمّ أخذ بلحيته فقال له الحسين عليه السلام: أنت الكلب الأبقع الذي رأيته في منامي (تا آخر)». و هر دو روايت در مقتل الحسين خوارزمى، ج ۲، ص ۳۶ چاپ نجف موجود است و در كتب ديگر نيز گويا نظير اين هست. مراجعه شود به: تاريخ مدينة دمشق، ج ۲۳، ص ۱۹۰، و ج ۵۵، ص ۱۶؛ البداية والنهاية، ج ۸، ص ۲۰۵؛ كنز العمّال، ج ۱۳، ص ۶۷۲، ح ۳۷۷۱۴.
2.در برهان قاطع گفته: «دوغبا با غين نقطهدار بر وزن شوربا، آشِ ماست و ماستانه را گويند». و به جاى اين كلمه در دو نسخه ح - د: «به دنيا» و در نسخ ب - م - ث: «به دوغ» ياد شده است.
3.ذيل آيه ۱۶۱ سوره مباركه بقره.
4.ع: «مان بودى» گويا كاتب چون «بودمانى» را نفهميده حروف آن را پس و پيش كرده و به صورت مذكور در آورده است.
5.ع - ث: «كردمانيم». م - ب: «كرمانى». ح - د: «اگر من آن روز بودمى، متابعت حسين على عليه السلام كردمى».
6.ح - د: «از اعتقاد و قول و قلمش پيداست».
7.حديث بسيار معروفى است كه مستغنى از شرح و بيان در اعتبار آن است. تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۸۳، ح ۲۱۸، و ج ۴، ص ۱۸۶، ح ۵۱۸ و ۵۱۹؛ الأمالي، شيخ طوسى، ص ۶۱۸، ح ۱۲۷۴؛ صحيح البخاري، ج ۱، ص ۲، سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۴۱۳، ح ۴۲۲۷.
8.صدر آيه ۷۱ سوره اسراء = بنى اسرائيل.