403
نقض

عيّابى - على زعمه - ۱ همه را به بهشت فرستد ۲و خواجه انتقالى را با چنين تصنيف كه براىِ زاد قيامت كرده است و با اين مذهبِ نو كه اختيار كرده است به دوزخ فرستد! كه جزا بر عمل نيست و او مالك الملك است «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ»۳ و آن را كه مذهب و اعتقاد اين باشد، روا نباشد كه در مذهبِ مسلمانان طعن زند. بايد كه به مشيّت افكند تا خود خداى چه خواهد! و به قيامت چه باشد! وگرنه خواجه را ۴ بايد كه افعالِ خير و شرّ را به مكلّف رجوع كند، بايد كه مذهبِ نو را دست بدارد و با سرِ مذهبِ اوّلين شود و مى‏گويد و مى‏نويسد؛ تا خلاف ساقط باشد و شبهت زايل و وفاق حاصل. و «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا».۵
و امّا آنچه درين فصل و در دگر مواضع بر طريقِ تشنيع ياد كرده است كه «اين طايفه روز عاشورا اظهارِ جزع و فزع كنند، و رسم تعزيت را اقامت كنند، و مصيبتِ شهداىِ كربلا تازه گردانند بر منبرها، و قصّه گويند، و علما سر برهنه كنند، و عوام جامه چاك كنند، و زنان روى خراشند و مويه كنند» و اين معنى را به تهمت و بدعت منسوب كرده و نامرضى دانسته، از غايتِ بُغضِ آل رسول، و از فرطِ عداوت اولادِ بتول، اوّلاً معلومِ همه جهانيان است كه بزرگان و معتبرانِ ائمّه فريقين از اصحابِ امامِ مقدّم بوحنيفه، و امامِ مكرّم شافعى، و علما و فقهاى طوايف - خلفاً عن سلف - اين سنّت را رعايت كرده‏اند، و اين طريقت نگاه داشته. اوّلاً خودِ شافعى كه اصل است و مذهب بدو منسوب است، بيرون از مناقب، او را در حسين و شهداى كربلا مراثىِ بسيار است و يكى از آن قصيده‏اى است كه مى‏گويد:

أبكى الحسين و أرثى [ منه۶]جحجاحامن أهل بيت رسول اللَّه مصباحا

1.ع - ث - ب - م: «على رغمه» به راى مهمله و غين معجمه. و متن صحيح‏تر است و جارّ و مجرور متعلق به ما قبل است؛ يعنى شيعه به عقيده خواجه شتّام و لعّان و عيّاب است و در واقع چنان نيست.

2.صفحه «۳۷۰» چاپ قديم‏

3.مأخوذ از اين آيه مباركه است: «قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتى الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ» (آيه ۲۶ سوره مباركه آل عمران).

4.ع: «و خواجه را».

5.از آيه ۴۳ سوره مباركه أعراف.

6.من تاكنون قصيده‏اى را كه از شافعى باشد بر اين وزن و قافيه در مرثيه سيد الشهداء عليه السلام نديده‏ام و كلمه «منه» نيز در مصراع اوّل بايد باشد تا موزون و درست باشد و «من» در اين قبيل موارد براى تجريد مى‏باشد؛ از قبيل «لقيت من زيد (او بزيد) أسداً».


نقض
402

۱و چون اين معارضات گفته آمد و اين جوابات برين وجوه ايراد افتاد، شبهات زايل و باطل و مضمحلّ گشت.
فصلى كه مهم‏تر است در خاتمتِ اين بر سبيل ابتدا ايراد افتد، به توفيق خدا ۲ و به بركات مصطفى و آلِ او ائمّه هدى:
اوّلاً اين تقرير كه اين مصنّف كرده است از حكايات و الزامات، بر مذهبى مقرّر توان كردن كه خود را فاعل و مكتسبِ فعل خود گويد، و نيك و بدِ خود را حوالت به خود سازد، و مدح و ذمّ و ثواب و عقاب بر اعمال پيوند كند، و جزا بر اعمال گويد؛ تا كوفيان را شايد كه ذمّ كند بر آن كه با حسينِ على كردند از نكثِ عهد و غدر و خذلان، و مكّيان و مدنيان را مُجْرِم تواند دانستن و گفتن، بدان مخاطبه كه با عثمان كردند، و عثمان و حسين را درجاتى باشد به قبولِ الم و صبر بر بلا و نزول شهادت. به مذهب ۳ خواجه سنّى چه كافر چه مؤمن، چه ملحد چه موحّد، چه موافق چه منافق، چه ناصبى چه رافضى، چه شيعى چه سنّى، همه مُجْبَر ۴ و مكرهند، مبرّااند از فعل نيك و بد. قدرتِ موجبه، خداى آفريده است. مكلّف را در افعال البتّه اختيارى نيست. كافر قادر نيست كه بت نپرستد؛ بوجهل نتواند كه ايمان آورد؛ ملحد چگونه تواند كه مؤمن شود كه خدايش بر آن داشته است و قضا چنان رانده است و او مقهور است، به خلافِ فعل و خواستِ خداى نتواند كردن؛ على را خداى مى‏كشد، عبدالرّحمن ملجم در ميانه بهانه است؛ عمر را خداى مى‏كشد، بولؤلؤ در ميانه بهانه است؛ قتلِ حسين به رضا و قضاىِ خداست. پس با اين مذهب كه مصنّف دارد، شايد كه فعل‏هاىِ بزرگ را بر رافضيان حوالت نكند و ايشان را مُجْرِم نخواند. و عجب است كه هر زنا و لواطه كه خواجه كند، همه فعلِ خداى باشد، امّا آنچه رافضيان كنند همه فعل ايشان باشد!
و عجب‏تر آن است كه دگرباره از مذهبِ بدِ خود فراموش كرده است كه بارى تعالى، مالك الملك است؛ اگر خواهد اين رافضيان را با اين همه شتّامى و لعّانى و

1.صفحه «۳۶۹» چاپ قديم‏

2.ع - ث: «خداى».

3.م - ب: «بر مذهب». ح - د: «كه به مذهب».

4.مجبَر به صيغه اسم مفعول از باب افعال به معنى مجبور.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430591
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به