429
نقض

اما جواب [ به نحوى كه ] هر منصف كه به انصاف بخواند و فهم كند، هم ۱ شبهتش برخيزد و هم ۲ مقصودِ خود بيابد، و دروغ و كذب و بدفعلى و قلّتِ امانت اين ناقل، بداند؛ إن شاء اللَّه.
اوّلاً، خبر خود از جمله اخبار آحاد است و هيچ راوىِ معتمد ندارد و در كتبِ معتمد مذكور و مسطور نيست و به مذهبِ ما اخبارِ آحاد، ايجابِ علم و عمل نكند و از مذهبِ شيعتِ اصوليّه اين مسئله معلوم و مفهوم است.
دوم، آن كه از كجا مسلّم است كه شيعت نمازِ آدينه نكنند كه معلوم است از مذهبِ بوحنيفه كه در شهرى منعقد باشد كه هر صنفى از اصناف مُحْتَرِفَه و صُنّاع ۳ در آن شهر باشند وگر يكى دربايد ۴ وجوب ساقط باشد، و به مذهب شافعى بايد كه چهل نفس حاضر باشند تا نمازِ آدينه واجب باشد، وگر كمتر ازين عدد باشند، واجب نباشد، و به مذهبِ اهل البيت - عليهم السلام - چنان است كه چون هفت شخص ۵ باشند، نماز آدينه دو ركعت واجب باشد بعد از خطبه. پس نمازِ آدينه در وجوب به مذهب شيعت مؤكّدتر است از آن كه به مذهبِ فريقين، وگر روا باشد كه با فقدِ غربال‏گرى و درزن كنى، ۶ وجوبِ نمازِ آدينه ساقط باشد، اگر شيعه گويند: با فَقْدِ امامى معصوم نماز آدينه ۷فريضه به جماعت ساقط باشد، با آن قياس مى‏بايد كردن، و نيك تأمّل بايد كردن تا فايدت حاصل آيد. و بحمد اللَّه و مَنِّه در همه شهرهاى شيعت، اين نماز برقرار و قاعده هست و مى‏كنند با خطبه و اقامت ۸ و شرايط؛ چنانكه در دو جامع به قم، و به دو جامع

1.ع - ث - م - ب: «همه» (در هر دو مورد). ح - د هم

2.ع - ث - م - ب: «همه» (در هر دو مورد). ح - د هم ندارند.

3.محترفه و صناع: پيشه‏وران و صنعت‏گران.

4.«در بايد»، يعنى اگر يكى خارج شود؛ به اين معنى كه يكى از صاحبان حرفه در آن شهر نباشد.

5.ث - م - ب: «هفت كس».

6.م - ب: «درزن‏گرى». ح: «سوزن‏گرى». در برهان گفته: «درزن بر وزن برزن، به معنى سوزن باشد و كسى را نيز گويند كه حلقه بر در زند». و در آنندراج گفته: «در اصل درززن بود، به معنى درزبند، به دو زاى معجمه، يك زاى معجمه حذف كردند».

7.صفحه «۳۹۵» چاپ قديم‏

8.ث: «امامت». م - ب: «جماعت».


نقض
428

به مذهبِ خواجه تلبيسِ ادلّه رواست، روا بايد داشتن كه اين دغل نيست، سره است، امّا خداى تعالى به صورتِ [ دغل ] بدو مى‏نمايد ۱ و آنچه او را سره مى‏نمايد، دغل است، امّا چون خواجه سر به گريبان بعث بركند كه «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»۲ باشد، ببيند كه عدل و توحيد علوى باشد و جبر و تشبيه اموى كه «العدلُ و التّوحيدُ علويّان، و الجبرُ و التّشبيهُ أمويّان». ۳ و چون سر به گريبان بعث بركند، بداند كه دغل آن باشد كه خداىِ عادل را ظالم گفته باشد، و رسولانِ معصوم را فاسق و عاشق، و ائمّه را جايز الخطا و وجوبِ معرفت به سمع گفته، و تلبيسِ ادلّه روا داشته، و تكليفِ ما لايُطاق؛ ۴ نه آن باشد كه خداى تعالى را منزّه دانسته باشد، و رسولان را صادق و امين، و ائمّه را نصّ و معصوم، و وجوبِ معرفت به نظر بر وجه دليل از جهتِ عقل، و تلبيسِ ادلّه محال، و تكليف ما لا يُطاق قبيح. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمينَ على صحّةِ اعتقادِنا و ثُبوتِ اعتمادِنا.

[ 141 ]

[ تهمت مؤلف فضائح در نمازجمعه نخواندن شيعيان ]

[ اهميت و نقش نماز جمعه در فقه شيعه و شرايط اقامه آن ]

[ شوكت و كثرت شيعه و ضعف استدلال مؤلف سنّى در استناد به دعاى پيامبر(ص) ]

[ تناقضات مؤلف فضائح در گزارش از منشأ و تاريخ مذهب شيعه ]

آنگه گفته است:
آن روز كه رسول - عليه السلام - به مسجد قبا نمازِ آدينه كرد و جبرئيل اين نماز آورده بود و فضيلتِ اين نماز مى‏گفت، سيّد - عليه السلام - ۵شادمانه مى‏شد، جبرئيل گفت: در امّتِ تو جماعتى خواهند بودن و ايشان را لقبى باشد و آن لقب رافضى‏اى ۶ است، اين نماز نكنند، و از فضلِ جمعه ۷ و جماعت محروم باشند و نشانِ ايشان آن بود كه اين جفتِ تو را به ناشايست نسبت كنند و اشارت [ كرد ] به عايشه. ۸ رسول - عليه السلام - گفت: «ألا لا جَمَعَ اللَّهُ شملَهُم».

1.ح: «اما به ضرورت بدو دغل و بد مى‏نمايد».

2.آيه ۹ سوره مباركه طارق.

3.سيد مرتضى رازى رحمه اللَّه عليه در تبصرة العوام در آخر ترجمه فرقه چهاردهم از اهل سنت (ص ۱۷۶، چاپ استاد فقيد عباس اقبال آشتيانى) گفته: «و از اينجاست كه اميرالمؤمنين على عليه السلام مى‏فرمايد: التوحيد و العدل نبويّان، و الجبر و التشبيه أمويّان».

4.ح - د: «و تكليف ما لا يطاق جايز داشته».

5.صفحه «۳۹۴» چاپ قديم‏

6.ع - ث - ب - ح: «رافضى» (به يك ياء).

7.ع - ح: «جمع».

8.ث: «و اشارت است به عايشه».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402265
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به