431
نقض

آيتِ «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى‏»۱به‏هرزه آمده باشد!
و امّا آنچه گفته است كه «رسول را جبرئيل گفت: نشانِ ايشان آن باشد كه اين جفتِ تو را ناشايست گويند» دليل بر بطلانِ اين قول، آن است كه رسول اين ۲ روز كه در مسجدِ قبا نماز مى‏كرد، هنوز در مدينه نشده بود و واقعه عايشه و دروغِ منافقان بر وى بعد از آن بود. پس چون رسول از جبرئيل شنويده بود كه هر كه عايشه را ناشايست گويد مبطل و رافضى باشد؟ بعد از آن، چون منافقان دروغ بر عايشه نهادند و آن حادثه به مدينه بود بعد از هجرت و بعد از وجوب نماز آدينه، و رسول گُرم ۳
شد و او را با خانه پدرش فرستاد. پس بايستى كه جبرئيل را باور داشته بودى و قبول نكردى و گُرم نشدى و او را با خانه بوبكر نفرستادى كه جبرئيل گفته بود كه «رافضيان باشند كه او را ناشايست گويند و دروغ گويند و دوستش ندارند».
و ازين معلوم شود كه خواجه انتقالى دروغ گفته است و پيش از حادثه جبرئيل خود زهره ندارد كه رسول را خبر كند و خود نداند كه علمِ غيب الّا خداى نداند.
و شيعت عايشه را و نه هيچ زنى را از زنانِ مصطفى و دگر انبيا اين تهمت ننهند و همه مؤمنين ۴ و مؤمنات را دوست دارند و نيكو گويند و خداى به فضلِ خويش رافضيان را مذمّت نكند، و دعاىِ رسول مستجاب باشد.
و خواجه انتقالى در همه نقل‏ها كاذب و بدفعل و بى‏امانت است كه در اوّلِ كتاب تقرير كرده است كه «مذهبِ رفض صد و پنجاه سال است تا كه بنهاده است» و درين فصل مى‏گويد: «آنها كه در عهدِ رسول دروغ بر عايشه نهادند، رافضيان بودند». پس

1.آيه ۱۸ سوره مباركه فاطر؛ آيه ۱۴۶ سوره مباركه انعام؛ آيه ۱۵ سوره مباركه اسراء؛ آيه ۷ سوره مباركه زمر؛ و آيه ۳۸ سوره مباركه نجم.

2.ح - د: «آن».

3.ح - د: «در خشم شد». و در برهان قاطع گفته: «گرم به ضمّ اوّل و سكون ثانى و ميم، به معنى غم و اندوه و زحمت سخت و گرفتگى دل و دل‏گيرى باشد»، و در آنندراج گفته: «شاهد اين معنى قول حكيم فردوسى است (نقلاً از بهار عجم و فرهنگ ناصرى): ز چنگال شيران همه دشت غرم‏ دريده بر او دل پر از داغ و گرم».

4.ع - ث: «و همه مؤمن». ح - د، هم ندارند.


نقض
430

به آوه، و يك جامع به قاشان، و مسجد جامع به ورامين، و در همه بلاد شام ۱ و ديارِ مازندران؛ و انكار اين غايتِ جهل باشد.
و آنچه گفته است كه: «رسول دعا كرد كه: ألا لا جمع اللَّه شملهم»، و به مذهب بعضى فقها اقلِ‏ّ جمع سه است، و به نزديكِ بهرى دو است. پس خداى تعالى پندارى دعاىِ رسول اجابت نكرده است و به محلِ‏ّ قبول نيفتاده است كه در هر جامعى از شيعت و سادات از پنجاه هزار تا به ده هزار، و در هر مجلسى از دوسه هزار تا پانصد و بيشتر و كمتر جمع مى‏شوند، و رسول دعا بر آن وجه كرده، پس قسمتى ببايد كردن، تا خود آن اولى‏تر باشد كه گوييم رسول آن دعا نكرده است؟ يا آن كه گوييم رسول دعا كرده است و خداى اجابت نكرده است؟! و جمع شيعه بر خلافِ درخواست و دعاىِ رسول، آبادان و حاصل است با كثرت و قوّت و شوكت و نور و انبوه و زينت. ۲ مرا آن بهتر مى‏آيد كه گوييم: رسول منزّه است از مانندِ اين دعا، و نكرده است، وگر خواجه انتقالى را بر خلافِ اين مى‏بايد، فتوى مى‏بايد كردن و رسول را خائن و دروغ‏زن و نامقبول مى‏دانستن، و جمع شيعت مى‏ديدن و مى‏اشنويدن تا بمردن.
و آنچه گفته: «جبرئيل - عليه السلام - سيّد را گفت: در امّتِ تو جماعتى رافضيان باشند»، عجب است كه جبرئيل و رسول اين مسئله ندانستند كه بيچاره رافضيان ۳ در اختيار مذهبِ رفض مكره و مجبر ۴ باشند و خداى تعالى ايشان را قدرتِ رافضى‏اى در آفريده باشد و به قهر رافضى كرده و ايشان ۵ بر خلافِ ارادت و قدرتِ موجبه نتوانند كه سنّى باشند تا رسول و جبرئيل اين تشنيع بر درِ سراىِ خداى بكرده بودندى و رافضيانِ بى‏گناه را لعنت نكرده و دشنام ناداده بودندى كه قضاىِ ازلى سرنبشتِ ايشان ۶كرده باشد خداى، و راهِ دعاىِ رسول غلط بوده باشد برين اصل و برين قاعده، و

1.ح - د: «و در همه بلاد شام» را ندارند.

2.ع - ث: «و زينت قرآن».

3.ع - ث - م - ب: «رافضى».

4.«مكره و مجبر» هر دو به صيغه اسم مفعول از باب افعال.

5.ع - ث - م - ب: «و ايشان را».

6.صفحه «۳۹۶» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 431749
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به