433
نقض

عرفا را معلوم است كه حدودِ خانه بيرون از خانه باشد و نقصان و خللِ حدودْ عايد و راجع نباشد با اصلِ خانه. مقدّر را ۱ اگر پيغمبرى معصوم را چون نوح و لوط و محمّد - عليه السلام - حدودِ خانه با جهود و گبر و كافر و ترسا باشد، پندارم به نزديكِ ۲عاقلان ايشان را مذمّتى نباشد و نقصانِ جهودى و ترسايى و مشركى عايد نباشد با نبوّت و رسالت و عصمت، و درجه نوح و لوط و عيسى و موسى - عليهم السلام - . و بايد كه سراىِ نبى و امام و همه مؤمنان ازين صفات مذمومه خالى باشد كه او حاكم سراست، نه حاكم حدود. وگر در حوالىِ سراىِ مؤمنى مطيع، به هر چهار حدود، خمر خورند و زنا كنند و كارهاىِ بد و ناشايست كنند و آن مؤمن در آن ميانه منكر و كارِه باشد، عقلاً و شرعاً بر او هيچ متوجّه نشود، و ايمانِ او را نقصانى و خللى نكند، بلكه ممدوح و مُثاب باشد كه در آن ميانه ايمان دارد و طاعت خداى به جاى آرد؛ ۳ تا على زعمِ مصنّف، اگر حدودِ سراىِ شيعت با اين چهار نوع است كه بيان كرده است معلوم شود كه شيعت را از آن بحمداللَّه نقصانى نباشد و اعتقاد و مذهبِ موحّدانِ شيعت را خللى نكند و ايمانِ صافىِ ايشان در آن ميانه زاهر و باهر باشد: «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشّارِبينَ»۴ و تا آخرِ فصل كه ما به توفيقِ خداى و به اقبالِ مصطفى و به بركاتِ مرتضى فصلى بى‏شبهت را بيان كنيم كه مجبّرى ماننده است به سرايى كه چهار صُفّه دارد در داخل نه از خارج، و شرحِ هر يك به حجّت بيان كنيم تا دلش به تنگ نباشد؛ إن شاء اللَّه.
اما آنچه گفته است كه: «حدّ اول با جهودى دارد؛ زيرا كه به زبونى به جهودان مانند»، جواب آن است كه معلوم نيست كه از اين زبونى چه مى‏خواهد؟ در بازارها و محافل شيعت را حرمتى نباشد؟ همه عقلا دانند كه به خلافِ اين است و هميشه به خلافِ اين بوده است و پوشيده نيست كه در همه اوقات در نيشابور كه من أعظم بلاد خوراسان است، سيّد أجلّ ذخر الدّين ۵ و پدرش بر بالاىِ همه علما و قُضاة و أئمّه

1.ح - د: «تقديراً». و در آينده به لفظ «مقدراً» به صيغه اسم مفعول كه در ساير موارد كتاب نيز هست اشاره خواهد شد.

2.صفحه «۳۹۸» چاپ قديم‏

3.ح - د: «و طاعت خداى تعالى مى‏كند».

4.ذيل آيه ۶۶ سوره مباركه نحل.

5.ترجمه اين سيد بزرگوار و پدر والاتبارش در سابق گذشت، رجوع شود به صفحه ۲۴۳.


نقض
432

مبارك باد كه رافضى‏اى مذهبى محدث نيست دگرباره! ۱تا بدانى كه هر چه گفته است‏
و نبشته است، همه محضِ دروغ و بهتان است و بدين حجّت‏ها شبهِ ۲ او همه باطل و مضمحلّ گويند. و الحمد للَّه ربّ العالمين، «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ».۳

[ 142 ]

[ ادعاى شباهت داشتن شيعه با يهود توسط مؤلف فضائح ]

[ عدم شباهت شيعه با يهودان و ترسايان و اثبات عظمت و حقانيت شيعه ]

[ عظمت بزرگان شيعه و تكريم شيعه توسط سلاطين ]

[ جايگاه رفيع شيعه و شخصيت‏ها و سياستمداران شيعه و رابطه آنها با سلاطين ]

[ ارتباطات و مناسبات بزرگان شيعه با سلجوقيان، نشانه عظمت و گسترش شيعه ]

[ صبر و مظلوميت شيعه و مقايسه آن با مظلوميت پيامبر در دوران بعثت در مكه ]

[ اهتمام شيعه به اسناد و متن احاديث و نقد و سنجش احاديث ]

[ سنت شيعه در انتخاب نام فرزند از نام صحابه و بزرگان صدر اسلام ]

[ شيعه در نامگذارى، انتخابگر نام صحابه ]

[ دروغ بستن مؤلف فضائح بر پيامبر در يهودى توصيف نمودن شيعه ]

آنگه گفته است:
فصل آخَر. بدان اى برادر كه مذهبِ رافضى به خانه‏اى ماند كه آن خانه چهار حدّ دارد: حدّ اوّل با جهودى دارد؛ زيرا كه به زبونى به جهودان مانند، و به همه چيزى جحود كنند چون جهودان، و همه به رمز و تعريض و اشاره با هم سخن گويند چون ايشان، و لعنتْ شعارِ ايشان باشد چون جهودان، و چون ايشان تبعيّتِ موسى و هارون كنند و دشمنِ محمّد و عيسى باشند، و بدان دوستى جفا مى‏كشند و آن دعوى كنند در موسى و هارون و بنى اسرائيل، و از ايشان آن نقل كنند كه ايشان نگفته باشند. همچنين رافضى ۴ دعوىِ تبعيّتِ على و فرزندانش كنند و از ايشان روايت كنند آنچه ايشان نگفته باشند و در دوستىِ ايشان مذلّت مى‏برند و لعنت مى‏شنوند، و بوبكر و عمر را با همه بزرگانِ دين شتم مى‏كنند و وقيعت مى‏كنند. ۵
اما جواب اين فصل كه گفته است كه «مذهب رافضى به خانه‏اى ماند كه چهار حدّ دارد» خود قياسى نادرست و مشابهتى بى‏اصل است و به‏درست كنيم - إن شاء اللَّه - كه مذهبِ كه ۶ به جهود و ترسا ماننده‏تر است. امّا به نقد جوابى مُسْكِتْ آن است كه عقلا و

1.صفحه «۳۹۷» چاپ قديم‏

2.م - ب: «شبهه».

3.ذيل آيه ۱۲۸ سوره مباركه أعراف.

4.ح - د: «رافضيان». و در اين قبيل موارد مراد شخص نيست، بلكه طايفه است؛ چنانكه مكرّر به آن اشاره كرده‏ايم.

5.ح - د : + : «و ما فرزندان را حسن و حسين نام نهيم و رافضيان از دشمنى ابوبكر و عمر و عثمان، هرگز اين سه نام بر فرزندان خود ننهند» و به قرينه جواب مصنف رحمه اللَّه عليه از اين اعتراض، چنانكه خواهد آمد، برمى‏آيد كه آن از نسخ ع - ث - م - ب ساقط شده است. و «وقيعت كردن» به معنى بد گفتن و عيب‏ناك ساختن است به زبان.

6.ح - د: «كه كدام مذهب».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398921
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به