محمّد كيسكى، و سيّد امام مانگديم رضى. ۱ ايشان گفتند: چون درين اختيار بر شما تشنيع مىزنند، تركِ اين تبرّك كنى ۲ و اين اسامى كه سنّت است بر فرزندان منهيد تا كس را بر شما سخن نباشد. تا به بركاتِ گفت و فتواىِ پير دانشمند سنّى اين طريقت زايل شد و منقطع گشت و وزر و وبالِ آن به گردنِ خواجه مفتى. و مصنّفِ انتقالى چون اين احوال داند، بايد كه بر شيعت به تركِ اختيارِ اين اسامى تشنيع نزند و تهمت ننهد تا مأخوذ و مأثوم نباشد. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
امّا آنچه گفته است كه «رافضى را عادت باشد كه بيشتر بهتان نهد چون جهودان»، انصاف اين است كه هر مسلمانِ حنفى و شفعوى و شيعى كه به انصاف و استقصا درين مجموعه كه اين خواجه كرده است، نظر كند و تا به آخر برخواند، بداند كه
البتّه هيچ دروغى نگفته است و هيچ بهتانى ننهاده است! و چون درست شود كه چهاردانگ از آنچه گفته است و نوشته است، دروغ و بهتان و تهمت و تعصّب و عداوت و بغض است، مقتدى او باشد به جهودان، و او بهتر مانندگى دارد به ايشان. و گرچه رافضى بوده است و اكنون سنّى شده است، ۳ انصاف اين است كه مذهبِ جهودان و ملحدان هم سره ۴مىداند. خداى تعالى مكافاتش كناد به هرچه گفته است و نوشته «إنَّ أخْذَهُ أليمٌ شَديدٌ».۵
امّا آنچه گفته است و دروغ بر رسول - عليه السلام - نهاده است كه گفت: «يهودُ هذه الاُمّة الرّافضة»، بيرون ۶ از آن كه خداى تعالى داند كه رسول منزّه است از مانندِ اين گفتن، و در هيچ كتابى مسطور نيست، و از هيچ محدّثى مذكور نيست، و بيچاره خود را نصيب ۷ كرده است از آن خبرِ بىشبهت كه رسول - عليه السلام - گفته است: «من
1.اسامى نامبردگان پيشتر گذشته، و در تعليقه ۳۰ و موارد ديگر تعليقات نيز شرح حال ايشان ياد شده است.
2.ث - ب - م - ح - د: «كنيد». و متن از قبيل اطلاق مفرد مخاطب و اراده جمع مخاطب است. رجوع شود به تعليقه ۳۱.
3.ث - م - ب: «سنى است». ح - د: «سنى شده».
4.صفحه «۴۰۶» چاپ قديم
5.ذيل آيه ۱۰۲ سوره مباركه هود.
6.ع - ث - م - ب: «و بيرون».
7.ح - د: «بىنصيب». و مراد از متن آن است كه خود را با نصيب و بهرهمند از حديث نبوى آينده و مشمول آن گردانيده است.