كذبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيتبوّأ مقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»، ۱ و معارضه كردهاند اين خبر را كه از اخبارِ آحاد ۲ است به خبرى متواتر كه در حقِّ مذهبِ مصنّف در آخر اين فصل بيايد؛ إن شاء اللَّه تعالى. وگر درست شود آن خبر كه آورده است، در حقِّ روافض باشد نه در حقِّ شيعت كه قائلانِ عدل و توحيد و مقرّان به نبوّت و امامت، و معترفان به كتاب و سنّت و شريعتاند، و رافضى ۳ نه آن باشد كه خوانندش، آن باشد كه باشد؛ كه تُرك ماهروى را بسى زنگى خوانند، و سياه را بسى كافور. ۴«وَ ما تَوْفيقى إلاّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ».۵
[ 143 ]
[ تهمت مجوسيت و گبرى به شيعه توسط مؤلف فضائح ]
[ بىخبرى مؤلف فضائح در تشريح عقايد مجوس و عدم ربط آن به شيعه ]
[ بحث كلامى از فاعل حقيقى كنشها و رابطه جبر و اختيار با فعل الهى ]
[ مودت اهل بيت و امامت منصوص، عقيده مستحكم شيعه ]
[ نظريه فرّهيزدانى و عدم ربط آن با عقيده شيعه در باب علم، منصوص بودن و عصمت امام ]
[ سخن مؤلف سنّى در دشمنى شيعه با عمر بن خطاب ]
[ نقد سخن مؤلف سنّى در مقايسه عقايد مجوس با عقيده شيعه به ظهور حضرت مهدى(ع) ]
[ عقيده اهل سنت به نزول عيسى و الزام آنها به پذيرش عقيده مهدويت ]
آنگه گفته است:
و حدّ دوم اين خانه با گبرى است؛ ۶ زيرا كه همچنان كه گبران به يزدان و اهرمن گويند و اعتقاد كردهاند كه هر چه نيكى و خرّمى و راحت است از فعلِ يزدان است، و هر چه زشتى و بدى و مضرّت است از فعلِ اهرمن است، رافضى همين گويد كه خداى عزّوجلّ، خالقِ خير و نفع و نيكى است و خواهانِ آن است، و هر چه شرّ و زيان است، از فعلِ شيطان است بشركتِهِما. ۷ و مذهبِ حق آن است كه خداى تعالى خالقِ خير و شرّ است و مريد همه أشياء است، و اوست نافع و ضارّ، آفريننده حركات و سكنات اوست، و در خلقِ افعال كس ۸ با وى شريك نيست. و چنانكه گبركان خود را مولاىِ آلِ ساسان دانند، رافضيان خود را مولاىِ علويان دانند، و همچنانكه گبركان ۹ملك به
1.از احاديث متواتره فيما بين الفريقين است كه علما به شرح مبسوط به ذكر تواتر آن پرداختهاند (الكافي، ج ۱، ص ۶۲، ح ۱؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۶۴، ح ۵۷۶۲؛ نهج البلاغة، الخطبة ۲۱۰؛ صحيح البخاري، ج ۱، ص ۳۶، و ج ۲، ص ۸۱، و ج ۴، ص ۱۴۵؛ صحيح مسلم، ج ۱، ص ۸، و ج ۸، ص ۲۲۹، سنن ابن ماجة، ج ۱، ص ۱۳، ح ۳۰ إلى ۳۳). و براى اشاره به موارد آن، رجوع شود به تعليقه ۱۶۰.
2.ع: «از اخبار آحاد آحاد» (به تكرار «آحاد»).
3.ع: «و روافضى».
4.چنانكه حكم مثل سائر يافته اين مصراع: «بر عكس نهند نام زنگى، كافور».
5.از آيه ۸۸ سوره مباركه هود و ذيل آن اين است: «إلَيْهِ اُنيبُ»
6.ح - د: «كه حد دوم اين خانه با كبرگان دارد».
7.ح - د: «به شركت ما».
8.ث - م - ب: «كسى».
9.صفحه «۴۰۷» چاپ قديم