نمازش به خانه در كردهاند. ۱ پس خواجه مصنّف را سعادت كمتر باد كه ملحدان نماز بر مرده خود نكنند، و به بعث و نشور ايمان ندارند، و آن بدترين هر دو است كه موجب در معرفتِ خداى اقوالِ انبيا گويند. پس خود نه تكبير پنج كنند و نه چهار. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
و امّا آنچه گفته است: «ملحد در نماز دست فرو گذارد و رافضى همين كند»، جوابِ اين فصل به استقصا برفت، وجهى نبود اعادتِ آن كردن. امّا وقتى ملحدان را به اسيرى در روزگارِ امير عماد الدّوله يلقفشت ۲ به قزوين آورده بودند، با ملحدى ۳ از آن ۴اسيران ۵ اين ماجرى مىكردند. ائمّه هر سه طايفه، در آن ميانه گفت: حسن صبّاح را پرسيدند كه چون در اصولِ مذهب كه وجوب معرفت است، به مجبّره اقتدا كردى، در فروع چرا همان طريقت نگاه نداشتى؟ گفت: خواستم كه از هر مذهبى، اختيارى باشد مرا. و نيز در شيعت قِلَّتِ عددى بود، گمان بردم كه روى به من آورند. خود پشيمانم كه هزار جبرى مىآيند. ۶ و يكى شيعى نمىآيد، و چون بُلفتوح گورهخر از قزوين به الموت شد - چنانكه معروف است - بزرگميد ملحد را گفت: شما خطا كرديد در [ اختيار ]رايتِ اسفيد، و خير العمل، و دست فرو گذاشتن كه اگر به عكسِ اين بودى، من بسيارى را به شما فرستادمى؛ تا رسولى كه از قِبَلِ عين الدّوله خوارزمشاه به الموت رفته بود باز آمد و بعينه اين حكايت مىكرد برين وجه. و ملحد اگر رايت سپيد دارد، وگر سياه، ملحد باشد، وگر «خيرٌ من النّوم» زند، وگر خير العمل، ملحد باشد، وگر دست فرو گذارد، وگر دربندد، ملحد باشد. و سنّى و شيعى به فعلِ ملاحده آلوده
1.ع - ث - ب: «به خانهور (به واو) كردهاند». ح - د: «در خانه نمازش كردهايم». پس «به» به معنى «در» و «در» براى تأكيد آن ياد شده است؛ از قبيل قول سعدى: به دريا در منافع بىشمار است
اگر خواهى سلامت در كنار است
2.براى شرح حال امير عماد الدوله يلقفشت، رجوع شود به تعليقه ۱۶۴.
3.ع - ث - م: «با ملحدان».
4.صفحه «۴۲۶» چاپ قديم
5.ع: «تا ملحدان از آن اسيران». ث - م: «با ملحدان از آن اسيران». ب نيز هكذا، ليكن بدون نقطه در «يا».
6.ح - د: «مىآيد».