است، و به مذهبِ شيعت عقلى است. وگر شبهت در آن است كه دعوىِ أئمّه در اولادِ على است، نه به مذهبِ خواجه در بنى اميّه و مروانيان بوده است اين دعوى، و اكنون در عبّاسيان است؟ و بحمد اللَّه مانندگىاى و تشبيهى ۱ حاصل نيست ازين وجوه كه بيان كرده شد و صد هزار لعنت بر همه ملحدان باد شرقاً و غرباً، و بر آن جماعت كه مذهبشان در اصول به مذهبِ ملحدان ماند، و بر آن كس كه مسلمانان را ملحد خواند؛ بحقِّ محمّدٍ و آله أجمعين.
و اما آنچه گفته است كه «ملحدان على را و فرزندانش را تا به اسماعيل "صلوات اللَّه عليه" نويسند و گويند، و رافضيان على را تا به قائم "صلوات اللَّه عليه" گويند و نويسند» بيان اين فصل و جوابِ آن كه صلاة چه باشد و بر كه باشد و چه معنى دارد، پيش گفته شد؛ وجهى نبود اعادتِ آن كردن. وگر خواجه سنّى را شايد كه عمرِ خطّاب را با فضل و تقدّمِ او در اسلام، و قوّت و صلابت و سبقت و هجرتِ او در دين، اميرالمؤمنين خواند و نويسد، و بعد از آن به كورىِ رافضيان، يزيد خمّير ۲ و مروان رانده و هشام ناتمام و يزيد ناقص و وليدِ ماجنِ خمّارِ زمّار را هم أميرالمؤمنين خواند و نويسد ۳و از على و عمر شرم ندارد و روا دارد، و فرقى ننهد تا اجراى أميرالمؤمنينى ۴ ميان عمرِ مصلح و يزيدِ مفسد و على معصوم و مروان مخطى [ يكسان كند ] و عادل و ظالم و صادق و فاسق، همه أميرالمؤمنين باشند به نزديكِ خواجه، چه آن كه با محمّد در غار باشد و چه آن كه سر بريده حسينش بر كنار باشد، اگر رافضيان على و زين العابدين و باقر و صادق را صلوات اللَّه [ عليه ] گويند، چه معصومانند از همه خطا، منصوصانند از قِبَلِ خدا، ۵ عالماناند به شرايع و احكام. با اين فصل ۶ كه گفته شد قياس مىبايد كردن تا خود غرامت بر كه بيشتر است! بر آن كس كه بر على و فرزندانش صلوات فرستد، چنانكه بر مصطفى؟ و يا بر آن كس كه يزيد خمرخواره را أميرالمؤمنين
1.م: «شبهى»، ح - د ندارند.
2.خمّير (به كسر خاء و كسر ميم مشدد، پس ياى ساكن و راء در آخر)، به معنى دائم الخمر و مدمن شراب است.
3.صفحه «۴۲۸» چاپ قديم
4.ث - م - ب: «امير المؤمنين». ح - د، هم ندارند.
5.ع - ث - ب: «خداى».
6.ع - ث - ب: «با اين فضل». م: «تا اين فصل». ح - د هم ندارند.