مهيار بُزْلَهوار ۱ و امثالِ۲ايشان كه بهرى عالَمْ قديم گفتند، و بهرى به علّة الاُولى، و بهرى به اثرِ طبع و هَيُولى. و طبع و هيولى عبارت است از ذرّه اوّل كه مجبّرانِ امّتِ محمّد اثبات كنند و فرقى نيست ميانِ اين و آن. و گروهى از ايشان به سه قديم گفتند. و ايشان همه كه دهرىاى نهادند، تظاهر به جبر و تشبيه كردند و همه مشبّهه و مجسّمه و مجبّره و قدريّه از نسل ايشانند، و به موضعش به شرح بيان كرده شود إن شاء اللَّه تعالى كه دهرى و جبرى يك ۳ مذهب است به دو نيم باز كرده. و آنچه حقيقت است، اوّلين مجبّرى و پيشترين مشبّهى، ابليسِ مغبون ملعون بوده است كه اوّلاً تشبيه كرد جوهر خود را به رفعت بر جوهر آدم و گفت: «أنا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ»۴سرِ مشبّهيان شد، و چون گفتند: چرا آدم را سجده نكردى؟ گفت: «رَبِّ بِما أغْوَيْتَنى»۵«بار خدايا تو مرا اغوا و اضلال كردى؛ مرا چه گناه است؟!» بدين كلمه سرِ مجبّران و رئيسِ قدريان شد. و شرحِ اين از كتابى مفرد معلوم شود كه كردهاند، و آن را «رسالة إبليس إلى إخوانه المجبّرة» خوانند ۶ كه درين كتاب شرحِ آن همه ميسَّر نشود. پس مجبّرانِ امّتِ محمّد، همه به ابليس اقتدا كردهاند و همه اضلال و اغوا و كفر و زندقه و فساد و معاصى را حوالت به قدرت و فعل ۷و رضا و مشيّت و ارادتِ بارى تعالى كنند تا اقتدا به ابليس
1.كذا در دو نسخه م - ب. و در نسخه «ع» به ضبط صريح با وضع ضمه بر روى باى موحده و جزم بر روى زاى منقوطه و فتحه بر روى لام و هاء در آخر كلمه و با الحاق «وار» در آخر آن.
2.صفحه «۴۳۱» چاپ قديم
3.ع - ث: «يكى».
4.از آيه ۷۶ سوره مباركه ص و ذيل آيه ۱۲ سوره مباركه أعراف، با حذف «قال» از صدر آن به جهت ذكر معنى آن كه «گفت» باشد.
5.از آيه ۳۹ سوره مباركه حجر.
6.ع - ث - م - ب: «رسالة ابليس خوانند الى اخوانه المجبرة».
7.صفحه «۴۳۲» چاپ قديم