47
نقض

امّا جوابِ اين كلمات آن است كه اين و جنس اين، دلالتِ نقصان و بطلانِ مذهب نباشد؛ چون جماعتى خصمان سعايتى كنند پيشِ سلطانى و او در آن حركتى كند. و در همه شهرها در عهودِ سلاطين مانندِ اين رفته باشد؛ چنانكه در عهدِ ملوكِ ديالم به رى با لاسكيان ۱ و علماىِ مجبّران رفت، و چنانكه در اصفهان در عهدِ محمودى با مشبّهان رفت و به همدان در عهدِ سلطان مسعود - رحمه اللَّه - و به رى در عهدِ قشقر۲ و امير عبّاس كه اصحابِ بوحنيفه را به محفلِ پادشاه‏۳ حاضر كردند به كرّات كه به ديدار خداى تعالى بگويى، و بنويسى‏۴ كه قرآن قديم است. و ايشان امتناع مى‏كردند؛ چون شيخ ابوالفتوح نصرآبادى و خواجه محمود۵ حدّاد حنيفى‏۶ و غير ۷ايشان كه در آن‏مدّت ايشان را اين مذهب نبود و نقصان‏۸نكرده باشد. و در عهدِ دولتِ ديلمان كه ايشان امامتى‏۹بودند، با علماىِ ديگر طوايف مانندِ اين كردندى و اين هيچ دلالتِ بطلانِ مذهب نباشد.
و در وقتِ ما مگر خواجه مجبّر بى‏خبر است كه هيچ ماه نباشد كه گروه گروه مجبّران در طبرستان و مازندران پيشِ تختِ شاهِ مازندران نيارند و الزام نكنند كه ايمان بيارى ۱۰ و دست از مجبّرى بداريد و بر آن مصادره بسيار ندهند و يا از مذهب جبر برگردند. پس اگر در عهدِ ملكشاه مانندِ اين با شيعه رفته باشد، هم اين حكم دارد و بر

1.ح - س: «لاسكنان». و براى تحقيق در كلمه «لاسكيان» رجوع شود به تعليقه ۳۲.

2.ح - س: «قسنقر». براى تحقيق در اين كلمه رجوع شود به تعليقه ۳۳.

3.ح - س: «پادشاهان».

4.ع - م - ب: «بگوى و بنويسى». ث: «بگوى و بنوشتى». ح - س: «بگويند و بنويسند». و متن مطابق اصطلاح قديم است كه مراد به مفرد مخاطب همانا جمع مخاطب است؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ به تفصيل ياد شد.

5.ح - س: «و خواجه محمد».

6.ح - س - ث: «حنفى».

7.صفحه «۴۲» چاپ قديم‏

8.ح - س: «و نقصانى».

9.ح - س - م: «امامى».

10.يعنى: «بياريد». از قبيل اطلاق صيغه مفرد مخاطب و اراده جمع مخاطب، مطابق اصطلاح قديم؛ چنانكه در تعليقه ۳۱ گذشت. و در يك عبارت جمع استعمال كنونى و آن عصر شده است كه «ايمان بيارى و دست از مجبرى بداريد» شده است؛ چنانكه در تفسير ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه نظايرش ديده مى‏شود.


نقض
46

مرتضى قمى كه فضلاىِ عالم را از خطب و تصانيف‏هاىِ ۱ او سرمايه است.۲ و شيخ ابوجعفر طوسى - رحمة اللَّه عليه - كه فضل و زهدِ او أظهر من الشّمس است. و ابويعلى سالار، ۳ و ابن البرّاج، و از متأخّران چون خواجه بوجعفر دوريستى، و ابوالفرج حمدانى، و الحسين بن المظفّر الحمدانى، و خواجه مُفيد عبدالجبّار رازى،۴ و فقيه اميركا قزوينى، و چون سيّدِ امام محمّد كيسكى، و سيّد امام مانگديم الرّضي و مفيد عبدالرّحمن نيسابورى، و برادرش ابوسعيد محمّد، و محمّد الفتّال، و فقيه بونجم، و فقيه عبدالجليل، و خواجه امام رشيد محقّق، و خواجه ۵حسكا، و ابوطالب‏بابويه، و خواجه بوجعفر نيشابورى، و قاضى ابوعلى طوسى، و رشيد على زيرك قمى، و خواجه امام ابوالفتوح عالم كه مصنّف بيست مجلّد است از تفسيرِ قرآن و مؤلّف كتابِ شرحِ شهابِ نبوى كه همه طوايف اسلام به نوشتن و خواندن آن راغب‏اند. و غير اينان از متقدّمان و متأخّران كه به ذكر همه، كتاب مطوّل شود كه همه مدرّس و متكلّم و فقيه و عالم و مُقرى و مفسّر و متديّن بودند و اشارتى درين معنى كفايت است تا قائل و غير او از مجبّران كه اين كلمات بخوانند، معلوم شود كه شيعه را هم مدرسه بوده است و هم مدرّس، و هم فقيه و هم فقه بوده است. و الحمُد للَّه ربِّ العالمينَ.

[ 14 ]

[ سعايت مخالفان شيعه نزد سلاطين ]

[ سعايت مخالفان شيعه نزد ملكشاه سلجوقى ]

آنگه گفته است:
و در روزگارِ سلطانِ سعيد ملكشاه - قدّس اللَّه روحَه - در رى چه استخفاف‏ها رفت بر رافضيان و همه [ را ] بر منبرها بُردند كه: ايمان بيارى. ۶

1.استعمال مصنف رحمه اللَّه عليه جمع الجمع را در اين كتاب فراوان ديده مى‏شود.

2.براى شرح حال او رجوع شود به تعليقه ۲۹.

3.براى ترجمه اين عالم و تراجم علماى ديگر كه بعد از او در اين فصل ياد شده است، رجوع شود به تعليقه ۳۰.

4.ع - ث - ب - م: «قزوينى». ح - س هم ندارند و قياساً تصحيح شد.

5.صفحه «۴۱» چاپ قديم‏

6.ث: «نيارى». ح - س: «و همه بر منبرها رفتند كه ايمان بياورند». و عبارت متن مطابق اصطلاح آن زمان است كه در بعضى كتب فعلاً به‏وفور به نظر مى‏رسد. و براى تحقيق در آن رجوع شود به تعليقه ۳۱.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 431355
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به