- : «علّمَني رسولُ اللَّه ألفَ بابٍ مِنَ العلمِ، فتح لي كلُّ بابٍ ألفَ باب». ۱ و درين شبهت نيست؛ وگر ازين اسرار اين مىخواهد اين مصنّف نوسنّى، حقّ است و درست است، وگر ازين اسرار آن مىخواهد كه هر مسئله شرعى را ظاهرى و باطنى هست، آن مذهبِ باطنيان است كه وجوبِ معرفتِ خداى تعالى از طريقِ سمع اثبات كنند. و هر جاى نشانى داده مىآيد تا خواجه فراموش نكند مذهبِ ملحدان كه به كارش بايد. ۲۳و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
[ 146 ]
[ تلاشهاى فرهنگى شيعه در ساختن مساجد و مدارس ]
[ مساعى فرهنگى وزيران و خواجگان شيعه در ساختن مدرسه و مسجد ]
آنگه گفته است كه:
و گر تيغ و قلم به دستِ رافضيان بودى، همه مدرسهها خراب كرده بودندى، و منبرها بر گرفته و مسلمانى را نگذاشتندى كه شربتى آب خوردى.
اما جواب اين كلمات آن است كه چون پرده شرم دريده شد، اميدِ انصاف بريده شد، كه در اوّلِ اين فصل دعوىِ علم غيب كرده است كه هرگز هيچ پيغمبر و امام نكرده است، و چون گويد: «اگر قلم و تيغ به دستِ روافض بودى يك كس را زنده رها نكردندى» به اتّفاق دعوىِ علم غيب كرده باشد؛ والّا كافرى و ملحدى نباشد كه اين دعوى يارد كردن كه «لا يعلم الغيب إلّا اللَّه»، ۴ كه در آن ديار و بلاد كه قلم و تيغ در دستِ شيعت است، چون مكّه و مدينه و حلب و حَرّان و بحرين و بلادِ مازندران، پندارم كه عدل و انصاف ظاهر است و به خون و مالِ مسلمانان نه فتوى كردهاند، و نه به غارت برداشتهاند. و بازرگانان حنيفى و شفعوى كه آيند و گويند به خلافِ اين نمايند كه خواجه مىفرمايد. و به سالى دو هزار كاريز خواجگانِ شيعى و ساداتِ
1.از احاديثى است كه سنى و شيعى به نقل آن در كتب خود مبادرت كردهاند. الإرشاد، ج ۱، ص ۳۴؛ بصائر الدرجات، ص ۳۲۳، ح ۶، الفصول المختاره، ص ۱۰۶؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ إعلام الورى، ج ۱، ص ۲۶۷.
2.ب - ث - م: «به كارش مىآيد». ح: «به كارش نمىآيد».
3.صفحه «۴۳۵» چاپ قديم
4.مأخوذ از اين آيه شريفه است: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فى السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ الْغَيْبَ إلاَّ اللَّهُ» (آيه ۶۵ سوره مباركه نمل).