إنّ الحقَّ لا يُعرفُ بالرّجالِ و إنّما الرّجالُ يُعرفُونَ بِالحقّ. ۱
[ 156 ]
[ نفاق مؤلف فضائح در انتخاب مذهب شافعى و اشعرى در عين ناسازگارى اين مذاهب ]
آنگه گفته است:
وگرچه بحمد اللَّه شرق و غرب مشحون است به اصحاب ۲بوحنيفه و شافعى، خليفه و سلطان و امرا و قضاة و ائمّه و فقها و زهّاد و متصوّفه از اهل سنّت و جماعت است و حق روشن است و ظاهر، ملازمتِ سوادِ اعظم بايد كردن، و از آن مذهب كه دو روى دارد، پرهيز بايد كردن كه آن عينِ نفاق است.
اما جواب اين كلمات آن است كه مذهبِ بوحنيفه و شافعى ظاهر است، امّا ايشان هر دو موحّد و عدلى بودهاند و به محبّتِ اهلِ بيت معروف و مشهور. اگر خواجه همان مذهب دارد، دست از مجبّرى و مشبّهى ببايد داشتن، و عداوتِ آل مصطفى رها كردن، فمرحباً ۳ بالوفاق؛ وگرنه به نامِ بوحنيفه و شافعى دهل ۴ نازدن.
و اما آنچه گفته است: «دست از مذهبى ببايد داشتن كه دو روى دارد»، حقّا كه راست مىگويد. اگر كور ۵ نيست، هرگز شنيده است كه شيعتْ مذهبِ خود را حوالت به دو كس كردهاند؟ هميشه به يك خدا گفتهاند، و به يك رسول، و به يك امام. امّا مذهبِ دو روى آن باشد كه لاف از شافعى زند و مذهبِ اشعر ۶ دارد! و اين عين نفاق باشد كه اگر اصولِ مذهبِ شافعى سره است، التجا به بوالحسن أشعر كردن خطا باشد، وگر مذهبِ شافعى در اصول درست نيست، دست از فروعش ببايد داشتن. پس مذهبِ دو روى خواجه مصنّف دارد. اوّلاً گويد: مذهبِ شافعى دارم، امّا طريقتِ اشعرى گويم: دوم خود را حنفىِ سنّى مىخواند؛ چون شتر مرغ و خربط. و به اوّل
1.عبارتى است مأخوذ از حديثى معروف؛ چنانكه در صفحه ۲۹۹ - ۳۰۰ بهتفصيل بيان شد. (مراجعه شود به: الأمالي، شيخ مفيد، ص ۵؛ الأمالي، شيخ طوسي، ص ۶۲۶، ح ۱۲۹۲؛ بشارة المصطفى، ص ۲۲، عبارت اينچنين است: «إنّ دين اللَّه لايعرف بالرجال، بل بآية الحقّ، فاعرف الحقّ تعرف أهله».
2.صفحه «۴۵۵» چاپ قديم
3.نسخ: «و مرحباً».
4.ع - ح - د: «دغل». و در آنندراج گفته: «دغلزن = دغاباز و ناراستكار (فرهنگ فارسى)».
5.ح: «اگر كر و كور». د: «اگر كر».
6.ث: «اشعريه». ب: «اشعرى».