[ 159 ]
[ ديدگاه شيعه در مسلمان بودن همه فرق اسلامى ]
[ مؤلف فضائح و انتساب كفر و الحاد به ديگران و پاسخ او ]
[ حرمت خون و مال همه مسلمانان از نظر شيعه اصولى ]
آنگه گفته است:
و مذهبِ رافضيان چنان است كه همه امّت كافرند مگر ايشان و اين بعينه ملحدى است كه ملحدان خون ۱ و خواسته ۲
همه مسلمانان حلال دانند.
اما جواب اين كلماتِ بهتان و كذب و تهمتِ به دروغ، اگرچه كرا نكند، كلمتى به ضرورت برود، وگرچه خواجه مجبّر به تقيّه منسوب كند. و بارى تعالى عالم است كه درين فصل تقيّه نرفته است.
اوّلاً شيعت ازين هفتاد و دو طايفه هيچ ۳ را كافر ندانند و كافر نخوانند؛ ۴ زيرا كه همه مقرّند به خداى و رسول و از امّتِ رسولاند و بارى تعالى در بيشترِ مواضع
در قرآن جهودان و ترسايان را اهلِ كتاب مىخواند. و شيعت البتّه ازين امّت ۵ كس را كافر ندانند و نخوانند. ۶ وگر دگران را ۷ ناجى ندانند، طُرفه نيست، كه هر طايفهاى ۸ را مذهب و طريقت اين است كه از هفتاد و سه، ناجى يكى است. پس شيعت به همه حال ناجى خود را دانند و خون و مالِ جهودان به مذهبِ شيعه حلال نيست و مظلمه ايشان روا نيست؛ چنانكه در كتبِ فقه منقول است و هر كس كه بخواند، صحتِ اين قول بداند.
امّا آنچه گفته است اين مصنّف، از خود حكايت كرده است؛ چون در فصولِ مقدّم بيان كرده است كه «هر كس كه دست در نماز فروگذارد و خيرالعمل زند و انگشترى در دستِ راست دارد و علمِ سفيد دارد، ملحد باشد» و اجماع است كه ملحد بدتر
1.ث - م - ب: «به خون».
2.در برهان گفته: «خواسته با ثانى معدوله بر وزن راسته، زر و مال و اسباب و جمعيت و سامان و ملك و املاك و آنچه دلخواه باشد». و أبونصر فراهى در نصاب گفته:
عرض خواسته طارف و تالدش
نوش با كهندان و فاسد تباه
3.ث - م - ب: «هيچ كدام را». ح - د: «هيچ يكى را».
4.ح - د: «كافر ندانند و نخوانند».
5.ح - د: «از اين آيت».
6.ع: «كافر ندانند و ندانند».
7.ث - م - ب: «و گر كلها دگران را».
8.ع - ث: «هر طايفهاى».