است از كافر. پس خواجه انتقالى چهاردانگ از امّتِ محمّد را مُصَرَّحْ كافر خوانده است و آن همه زيدياناند از عهدِ زيدِ على تا الى يومنا هذا، و همه مالكياناند از عهدِ مالك الى يومنا هذا، كه همه خيرالعمل زدهاند و عَلَمِ سفيد داشتهاند، و دست ۱در نماز فرو گذاشتهاند، و انگشترى ۲ در دستِ راست داشته. ۳ پس چهاردانگ از امّت محمّد در تصنيف به تصريح كافر خوانده است و به دروغ گويد: «رافضيان همه امّت را كافر دانند»، بىحجّت و بيّنت. تا كافر و ملحد آن باشد كه مسلمانان را خواند، و آنچه حوالت كرده است بر وى لازم و متوجّه، و شيعتِ اصوليّه از آن منزّه و مبرّا، و امّتِ محمّد همه مسلمان، و در حفظ و حمايتِ شهادتين و شريعت او، و خون و مالشان بر يكديگر حرام. قال - عليه السلام - : «فاذا قالوهما ۴ عصموا منّي دماءَهُم و أموالَهم». ۵ و الحمد للَّه ربّ العالمين.
[ 160 ]
[ اشكال مؤلف سنّى به اعتماد شيعه در باب تولد حضرت مهدى(ع) و پاسخ او ]
[ پاسخ به شبهات زنده بودن حضرت مهدى(ع) و الزام مؤلف سنّى به پذيرش عقيده شيعه ]
[ زنده بودن امام مهدى(ع) با تكيه بر قدرت الهى ]
آنگه گفته است:
و دعوى مىكنند كه حسن عسكرى را پسرى آمد، سقف خانه شكافته شد و او را ببردند! و ازين محالتر سخنى باشد كه يكى را ببرند و كس نداند كه كجا شده است؟!
اما جواب اين كلمات آن است كه خواجه نوسنّى را اگر اين قصّه عجب آمده است و در مقدورِ خداى صحيح و لايق نمىداند، يا مصطفى را و آلش را اين قدر و منزلت نمىشناسد، چون دعوىِ فضل و علمِ تواريخ مىكند؟ بايد كه كرم و تفضّل كند و به
1.صفحه «۴۶۳» چاپ قديم
2.ح - د: «و انگشتر». در غياث اللغات گفته: «انگشترى مزيدٌ عليه انگشتر است از عالم مهين كه در اصل مه بوده و ياء و نون زايده».
3.ح - د: «كرده».
4.نسخ: «قالوها».
5.سنن الترمذي، ج ۴، ص ۱۱۷، ح ۲۷۳۳؛ سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۲۹۵، ح ۳۹۲۷؛ مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۳۰۰ در اين كتب «قالوها» بدل «قالوهما» دارد و همچنين مراجعه شود به: صحيح البخاري، ج ۱، ص ۱۲ و ج ۸، ص ۱۶۲؛ صحيح مسلم، ج ۱، ص ۳۹؛ دعائم الإسلام، ج ۲، ص ۴۰۲، ح ۱۴۰۹؛ شرح الأخبار، ج ۲، ص ۵۳۲، ح ۴۸۲.