كه مهدىِ زنده را باشد؟! آنجا دخترك هفتساله روا باشد كه غيب داند، امّا اينجا حسنِ عسكرى معصوم روا نباشد كه از پدرانِ خويش احوالِ طفل شنيده باشد؟! تا خواجه انتقالى يا دست از آن بدارد يا اين نيز قبول كند.
و اجماعِ امّت حاصل است و قرآن ناطق است كه چون جهودان به طلبِ قتل عيسى - عليه السلام - آمدند، بارى تعالى او را از ميانِ ايشان ببرد؛ چنانكه ندانستند و ديگرى را به عوضِ او درآويختند و گفتند: عيسى است. تا بارى تعالى گفت: «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ»۱ پس اگر عيسى پيغمبر است، او وارث و فرزندِ پيغمبر است، وگر ثابت البُنانى پيرِ روزگار بود، او نايب و پسرِ حيدرِ كرّار بود. اگر بهتر از عيسى نيست، ۲ بارى بهتر از ثابت است و خداى به همه روزگار قادر و قهّار. تا خواجه سنّى اين هر سه قضيّه مىداند و از قرآن و اخبار مىخواند، تا هيچ شبهتش بنماند.
[ 161 ]
[ پاسخ بىادبى مؤلف فضائح در باب فلسفه عدم قيام مهدى (ع) ]
[ اقرار اهل سنت به حيات و نزول عيسى و الزام آنها به پذيرش عقيده مهدويت ]
[ تعداد بيعتكنندگان با حضرت مهدى(ع) و پاسخ به شبهه زمان ظهور و شرايط قيام ]
[ پاسخ به شبهات عقيدتى و تحقيق در نظر شيعه در باب حرامزادگى و حلال زادگى ]
[ قيام حضرت مهدى موقوف بر مصلحت الهى ]
[ شيعيان پاك، معتقد، حلالزاده و مؤمن به محبت اهل بيت ]
آنگه گفته است:
اگر گويند: چون هست، چرا آشكار نشود، گويند: سيصد و سيزده مرد ۳ حلالزاده مىبايند، ۴ و ناصر ندارد و دولت در دستِ دشمن است. پس چون ۵همه جهان حرامزادگانند و شايستگى تبعيّت ۶ و نصرتِ او ندارند، شما رافضيان حرامزادهايد به قولِ شما.
اما جواب اين نامنصف بىديانت در آنچه گفت كه «چرا آشكارا نشود؟» آن است كه تكرارِ بسيار ملال افزايد و در مواضعِ اين كتاب بيان كرده كه خروجِ مهدى - عليه السلام - موقوف است بر نزولِ عيسىِ مريم - صلوات اللَّه عليه - ؛ هر گه كه او از آسمان
1.از آيه ۱۵۷ سوره مباركه نساء.
2.اين مطلب، يعنى تفضيل انبيا بر ائمه نزد جمهور شيعه درست نيست؛ بلكه عقيده جماعتى از قدماى علماى شيعه - رضوان اللَّه عليهم - است كه مصنف رحمه اللَّه عليه نيز از آن جماعت است؛ چنانكه بهتفصيل در تعليقه ۱۳۲ ياد شده است.
3.ع - ب - ث - م: «سيصد پسر مرد» و گويا عبارت اين نسخ محرف «سيصد و سيزده مرد» است.
4.ث - م - ب - ح - د: «مىبايد».
5.صفحه «۴۶۵» چاپ قديم
6.ع: «تبعيت». ث: «به بيعت». ب - م: «بيعت».