511
نقض

[ 163 ]

[ نابسامانى سياسى و ظهورِ ملاحده و اسماعيليه و ضعف دستگاه خلافت عباسى ]

آنگه گفته است:
و عجب‏تر آن كه اين حوزه اسلام و حريمِ دين و سدِّ ثغور و انصافِ ضعفا از اقويا بستدن، و حقّ‏هاىِ خداى تعالى نگاه بداشتن، رافضى مى‏گويد كه همه بدوست و جهان در توقّف است به سببِ او، و نمازهاىِ آدينه آن وقت واجب و لازم مى‏شود كه او كند و از قِبَلِ او كنند. پس اين امامِ حىِ‏ّ ناطقِ قادرِ توانا را چه عذر است پيشِ خداى تعالى كه اين همه مُهْمَلْ بگذاشته است به عذر پوسيده كه رافضى مى‏نهد. كه: ناصران ندارد. اين راست نشود. تيغ به دوش باز بايد نهادن؛ چنانكه بوبكر كرد با اهل رِدّه، و عمر كرد با گبركانِ عجم، و عثمان كرد و دگر غازيان.
اما جواب اين كلمات مكرّرِ مكدَّرِ مزوَّر نامقرَّر كه به مواضع به عبارات گفته است، دگر باره اين است بر سبيلِ اختصار كه شكّ نيست كه به مذهبِ شيعت امامت از اصولِ ديانت است، امّا حفظ حوزه اسلام و نگاه‏داشتِ حريمِ دين و سدِّ ثغور به همه مذاهب ائمّه را بايد كردن. و چون خلفا كه حاضرند و ظاهرند و خطبه و سكّه به نامِ ايشان است نكرده‏اند هرگز و نمى‏كنند، تا اگر ولايتِ مصر است، متغلّبانِ مصر ۱به دست فرو گرفته‏اند و خطبه و سكّه به نام خود بكرده و مسلمانانِ آن حدود در شدّت و محنت‏اند، تا هم حقِ‏ّ خلفا ضايع است و هم حقِ‏ّ ضعفا * و اگر ولايت گيلان است، اسپيدعلمان فرو گرفته‏اند و امامى بنشانده و خطبه و سكّه به نام او كرده، و آنجا نيز حقِ‏ّ ضعفا ضايع است، * ۲ و جبالِ كوهستان، ۳ صبّاحيان و ملحدان به دست فرو گرفته‏اند و خطبه و سكّه به نامِ نِزارِ ملعون و صبّاح ملعون بكرده‏اند و در آن حدودْ هم حقِ‏ّ خلفا ضايع است و هم حقِ‏ّ ضعفا. و روم و فرهنج ۴ خود معلوم است كه كليسيا و

1.صفحه «۴۶۹» چاپ قديم‏

2.عبارت ميان دو ستاره فقط در دو نسخه ح - د است؛ ليكن از عبارات مصنف رحمه اللَّه عليه برمى‏آيد كه چنين عبارتى در سابق بوده است.

3.ح - د: «و جبال و كوهستان».

4.ث - ب: «فرسخ». م: «فرسنج». ح - د: «و در روم و فرنگ».


نقض
510

مى‏آرد؛ فرزندانش بارى كجااند؟ وگر زن و فرزند ندارد، خود ناقص است و عاجز، و نه بر سنّتِ جدّ است.
اما جواب اين فصل آن است: اوّلاً عجب آيد از عاقلى كه دعوى‏هاىِ بزرگ كند و تصنيف سازد و چنين سخنانِ هزل و ركيك و بى‏مايه و بى‏علم گويد كه بر وى به دنيا و قيامتْ غرامت و ملامت باشد. اوّلاً خطاىِ فاحش است گفتن كه «كمالِ مرد در زن كردن است» تا لازمش آيد كه عيسىِ مريم و يحيىِ زكريّا با مرتبتِ رسالت و عصمت هر دو ناقص بوده‏اند، و محمّدِ مصطفى سى و هفت سال ناقص بوده است كه خديجه را در سى و هفت سالگى ۱ خواست، و اين زهّاد و عبّاد كه خواجه انتقالى ايشان را بر زين العابدين و باقر اختيار كرده است و درين كتاب بديشان ۲مبالات و مباهات كرده، در مواضعِ بسيار و بيشترانِ ايشان، همه تجريد و تفريد طلب كرده‏اند، بايد كه همه ناقص بوده باشند. تا معلوم شود كه اصلى خطا است و قولى نادرست. آمديم با اين فصل كه سنّت است و كه مى‏گويد كه زن ندارد؟ دارد زن و كنيزك بسيار. امّا از جاهلى گفته است كه «كمالِ مرد در فرزندان است» «وَ ما سَمِعْنا بِهذا»۳ كس نگفته است كه فرزند بارى به بارى تعالى تعلّق دارد. اگر مصلحت نداند دادن، بر امام پندارم حرجى نباشد كه از انبيا و مرسلان بسى بوده‏اند كه فرزند نداشته‏اند و بهرى را همه نرينه بوده است، و بهرى را همه مادينه، و بهرى را به هم، و بهرى را خود نبوده است؛ كما قال اللَّه تعالى: «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ * أوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقيماً».۴ تا خواجه آن چيز كه به اتّفاقِ امّت و عقلا من فعل اللَّه باشد، فقدِ آن بر حسابِ مهدى و نقصانِ شيعت مى‏گيرد تا به حساب كورتر باشد. و روا داريم كه امام زن دارد و فرزند دارد و قطعى نيست بر آن.

1.مشهور آن است كه پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله بيست و پنج ساله بوده كه خديجه كبرى را تزويج فرموده است.

2.صفحه «۴۶۸» چاپ قديم‏

3.از آيه ۳۶ سوره مباركه قصص، و همچنين از آيه ۲۴ سوره مباركه مؤمنون.

4.ذيل آيه ۴۹ و صدر آيه ۵۰ سوره مباركه شورى.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 432100
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به