ايشان يكى احمدِ حنبل است از ايشان كه مجتهدى مصيب است به مذهبِ خواجه سنّى. محمّد بن احمد بن يعقوب الجوزجانى، قاضىِ هرات روايت كرده است از محمّد بن عبدك الهروى كه گفت: از علىّ بن حشرم شنويدم كه گفت: «حاضر بودم در ۱مجلسِ احمد حنبل، از وى شنويدم كه گفت: لا يُكونُ الرّجلُ سُنّيّاً حتّى يبغض عليّاً قليلاً. من گفتم: لا يكون الرّجلُ سُنّيّاً حتّى يحبّ عليّاً كثيراً. ۲ پس شبهت نيست كه شيعت، مجتهدانِ چنين را دوست ندارند. پس اگر مجتهد دوستِ على باشد، دوستش دارند؛ چنانكه بوحنيفه و شافعى؛ وگرنه ندارندش. تا اين جمله بداند بىشبهت. و امّا اتّفاق است از هفتاد و دو گروه از امّتِ مصطفى - عليه السلام - دشمنترْ اميرالمؤمنين على را خارجيان و ناصبيان و مجبّراناند كه او را قتّال و مسلمانكُش و خمرخواره و بىحميّت خوانند، و فاطمه را بد گويند، و حقِّ فرزندان او را مُنْكِرْ باشند. و شيعت هر كس را كه اين مذهب دارد، دشمن دارند و لعنت كنند. و هر كس كه اين كتاب من أوّله الى آخره برخواند، بداند كه اين مصنّف از آن قوم است كه مبالغتها كرده است در عداوتِ علىّ مرتضى و خصومت آلش ائمّه هدى، «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى».۳
[ 166 ]
[ گزارش مؤلف فضائح از مبانى و اصول اعتقادات كلامى شيعه ]
[ تقسيم صفات الهى از نظر شيعه به صفات واجب، صفات جايز و صفات مستحيل ]
[ حدوث و قدم صفات الهى و دفاع از نظريه نفى صفات و طرح مبانى كلامى شيعه ]
[ ديدگاه شيعه در باب صفات فعلى و ثبوتى و نقد ديدگاه مؤلف فضائح ]
آنگه گفته است:
و فضيحت دوم آن است ايشان را كه با معتزله موافقت كردهاند و صفاتِ خداى را انكار ۴ كردهاند و او را خالقِ لميزلى و رازقِ لميزلى و سميع و بصيرِ لميزلى و متكلّمِ لميزلى و مريدِ لميزلى نگويند. گويند: سميع و بصير است به معنىِ عالم و قادر. و علم و قدرت را خود مُنْكِرْ باشند، و گويند: مريدِ افعال خويشتن است نه مريدِ افعالِ ما، و بيناست به شرطِ وجودِ مرئيّات، و سميع است به شرطِ وجودِ مسموعات، و همچنين، ۵ و متكلّم است، يعنى خالق كلام
1.صفحه «۴۸۲» چاپ قديم
2.براى تحقيق در اين مطلب رجوع شود به تعليقه ۱۷۸.
3.ذيل آيه ۴۷ سوره مباركه طه.
4.ع - ث: «نگاه».
5.ع - ث - ب - م: «و بصير است همچنين». و متن موافق دو نسخه «ح - د» است كه درست است؛ زيرا «و بيناست به شرط وجود مرئيات»، عين همين معنى است و هيچگونه موجبى براى تكرار نيست.