527
نقض

است، و رازق آنگه بود كه رزق آفريند، ۱ و مدرِك آنگه بود كه مدرَك ۲ آفريند.و مذهبِ اهلِ حقّ آن است كه او هميشه بر صفاتِ كمال بود. هميشه ۳ خالق و رازق و عالم و متكلّم و قادر و غنى و سميع و بصير بود. صفاتِ او بنگردد و همواره بيننده و اشنوا بود، نه به حاسّه و آلت؛ اگر مخلوقات بود وگر نبود. و همواره متكلّم بود.
۴اما جواب آن است كه اگر شيعت را در بهرى مسائلِ عقليّات به دليل و حجّت با معتزله موافقتى مى‏نمايد، آن موافقت از عقل و نظر باشد، نه موافقتِ زيديّه و معتزله باشد؛ با آن كه ۵ خواجه را در اثباتِ رؤيتِ مجاهره با مشبّهه و مجسّمه موافقت است، و در اثباتِ ظلم و كفر با كُلّابيّه و جهميّه موافقت است. تا نقصانِ اين موافقت بداند، مگر كمالِ آن موافقت قبول كند. و گر اين اصول همه مذهبِ معتزله است، خواجه مى‏بايست كه كتاب را نام «بعض فضائح المعتزلة» برنهاده بودى كه متبوعْ ايشان‏اند؛ تا پديد آيد كه عداوتِ همه ۶ با اميرالمؤمنين است كه معتزله را با خواجه در صفاتِ خداى خلاف است و شيعت را بيرون از آن در امامت؛ تا اظهارِ عداوت معلوم شود.
آمديم با جواب شبهتى كه آورده است ۷ كه «صفاتِ خداى را منكر باشند». اين مسئله مبنى است بر آن كه اوّل ۸ بدانند كه صفاتْ ۹ بر سه قسم ۱۰ است: صفاتِ واجب است، و صفات جايز است، و صفاتِ مُسْتحيل است. امّا بارى تعالى را صفاتِ واجبه، قادرى است و عالمى و حىّ‏اى و موجودى. و از مذهبِ شيعه، اثباتِ وجوبِ اين صفات معلوم است: لم‏يزلْ و لايزال و لايجوزُ خروجُه عَنْها، تباركَ و تعالى بِحالٍ مِنَ

1.ع - ث - ب - م: «آفريد».

2.ح: «درك».

3.ح - د: «و هميشه».

4.صفحه «۴۸۳» چاپ قديم‏

5.كذا در نسخ. و به نظر مى‏رسد كه محرّف «چنان كه» باشد.

6.ع - ث - ح - د: «هم». م هم اصلاً ندارد.

7.ث - م - ب - ح - د به اضافه «اولاً آنچه گفته است»، و اين اضافه در نسخه ع خط خورده است.

8.ح - د: «اوّلاً».

9.ح - د «كه صفات خدا».

10.ع - ب - م: «قسمت».


نقض
526

ايشان يكى احمدِ حنبل است از ايشان كه مجتهدى مصيب است به مذهبِ خواجه سنّى. محمّد بن احمد بن يعقوب الجوزجانى، قاضىِ هرات روايت كرده است از محمّد بن عبدك الهروى كه گفت: از علىّ بن حشرم شنويدم كه گفت: «حاضر بودم در ۱مجلسِ احمد حنبل، از وى شنويدم كه گفت: لا يُكونُ الرّجلُ سُنّيّاً حتّى يبغض عليّاً قليلاً. من گفتم: لا يكون الرّجلُ سُنّيّاً حتّى يحبّ عليّاً كثيراً. ۲ پس شبهت نيست كه شيعت، مجتهدانِ چنين را دوست ندارند. پس اگر مجتهد دوستِ على باشد، دوستش دارند؛ چنانكه بوحنيفه و شافعى؛ وگرنه ندارندش. تا اين جمله بداند بى‏شبهت. و امّا اتّفاق است از هفتاد و دو گروه از امّتِ مصطفى - عليه السلام - دشمن‏ترْ اميرالمؤمنين على را خارجيان و ناصبيان و مجبّران‏اند كه او را قتّال و مسلمان‏كُش و خمرخواره و بى‏حميّت خوانند، و فاطمه را بد گويند، و حقِ‏ّ فرزندان او را مُنْكِرْ باشند. و شيعت هر كس را كه اين مذهب دارد، دشمن دارند و لعنت كنند. و هر كس كه اين كتاب من أوّله الى آخره برخواند، بداند كه اين مصنّف از آن قوم است كه مبالغت‏ها كرده است در عداوتِ علىّ مرتضى و خصومت آلش ائمّه هدى، «وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏».۳

[ 166 ]

[ گزارش مؤلف فضائح از مبانى و اصول اعتقادات كلامى شيعه ]

[ تقسيم صفات الهى از نظر شيعه به صفات واجب، صفات جايز و صفات مستحيل ]

[ حدوث و قدم صفات الهى و دفاع از نظريه نفى صفات و طرح مبانى كلامى شيعه ]

[ ديدگاه شيعه در باب صفات فعلى و ثبوتى و نقد ديدگاه مؤلف فضائح ]

آنگه گفته است:
و فضيحت دوم آن است ايشان را كه با معتزله موافقت كرده‏اند و صفاتِ خداى را انكار ۴ كرده‏اند و او را خالقِ لم‏يزلى و رازقِ لم‏يزلى و سميع و بصيرِ لم‏يزلى و متكلّمِ لم‏يزلى و مريدِ لم‏يزلى نگويند. گويند: سميع و بصير است به معنىِ عالم و قادر. و علم و قدرت را خود مُنْكِرْ باشند، و گويند: مريدِ افعال خويشتن است نه مريدِ افعالِ ما، و بيناست به شرطِ وجودِ مرئيّات، و سميع است به شرطِ وجودِ مسموعات، و هم‏چنين، ۵ و متكلّم است، يعنى خالق كلام

1.صفحه «۴۸۲» چاپ قديم‏

2.براى تحقيق در اين مطلب رجوع شود به تعليقه ۱۷۸.

3.ذيل آيه ۴۷ سوره مباركه طه.

4.ع - ث: «نگاه».

5.ع - ث - ب - م: «و بصير است همچنين». و متن موافق دو نسخه «ح - د» است كه درست است؛ زيرا «و بيناست به شرط وجود مرئيات»، عين همين معنى است و هيچ‏گونه موجبى براى تكرار نيست.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429539
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به