عبادت از فعلِ ما باشد دگرباره مذهبِ خواجه خطا باشد.
و امّا معنىِ «إيَّاك نَستَعينُ» چون بنده در طاعت از خداى استعانت خواهد تا عبادت كند، دليل باشد كه بنده نيز فاعلِ مختار است كه آلت از خداى خواهد، و فعلْ او كند.
امّا معنىِ «اهْدِنا الصرَط الْمُستَقيمَ» كه ما را هدايت كن و بنماى راه راست، ۱حقّ است و درست، و به مذهبِ ۲
اهل عدل است. به دنيا تكليف و اعلام و عقل و قدرت و همه اصولِ نعمت و فروعِ نعمت و بعثتِ رسل و اعلامِ شريعت، و انزالِ كتب همه از قِبَلِ خدا است تبارك و تعالى، و به قيامت راه به بهشت نمودن، و به توبه اسقاطِ عقاب كردن و به فضلْ قبولِ بىتوبه، و قبولِ شفاعتِ انبيا و اوليا همه از قِبَلِ خدا است تبارك و تعالى و تقدّس. و حوالتِ اين هدايت بدو كنيم و همه انبيا هم چنين كردهاند، و تا آخر سوره به همه الفاظ و كلمات و نعمتِ موجود و موعود معترف بودهايم و مذهبِ ماست و در جوارِ رحمت و لطف و هدايتِ خداييم. و عجز و ضعفِ بندگى نمودن اقتدا است به انبيا و اوليا - عليهم السلام - . امّا ايمان و طاعت به فعل و اختيارِ ما بحاصل ۳ آيد از طريقِ نظر به دل ۴ در مصنوعات و محدثات. و كفر و معصيت را
1.صفحه «۴۹۴» چاپ قديم
2.ح - د: «و مذهب». و باء در متن به معنى موافقت و به كام بودن است؛ نظير قول فردوسى:
اگر جز به كام من آيد جوابمن و گرز و ميدان و افراسياب
و از ابيات معروف است كه جارى مجراى امثال مىباشد:
نه هرگز در دلم دردى نه بر خاطر مراگردىجهان را جمله آوردى به كامم اى جهانآرا
و نظير آن است گفتار ديگرى:
يا كار به كام دل مجروح شوديا ملك بدن بى مَلِك روح شود
استاد عبدالعظيم قريب در دستور زبان فارسى، هنگامى كه معانى «ب» را مىشمارد، گفته است: «يازدهم به معنى موافق؛ چنانكه در اين بيت:
نفس در آتش دل بارها گداخت مراكه اين چنين به مراد دل تو ساخت مرا».
3.ح - د: «حاصل». و در قديم در اين قبيل موارد باى زيادت را مىآوردهاند.
4.ح - د: «از طريق نظر بدل و دليل». و مراد از «نظر به دل»، نظر به قلب و تدبر به دل است و مىتواند بود كه محرف «به دليل» باشد.