549
نقض

امّا به توفيقِ خداى و به الطاف حاجت باشد و آلتِ افعالِ نيك و بد، خداى تعالى دهد، و به قدرتْ ايمانْ كفر توان كرد، ۱ و به قدرتْ كفرْ ايمان توان كرد؛ از بهر آن را كه قدرت آلت است در فعل. مثالش چنان است كه آهنگرى تيشه‏اى بكند و به دروگرى ۲ دهد. عاقلان دانند كه بدان تيشه هم درِ مسجد شايد تراشيدن و هم طنبوره ۳ شايد كردن. ۴و اختيارِ نيك و بدِ آن عايد باشد با دروگر ۵ كه اختيارِ فعل مى‏كند، و عايد نباشد به آهنگر كه تيشه كرده است. پس قدرت و الطاف و تمكين و توفيق همه از فعلِ خداى باشد، امّا كفر و ايمان و اختيار طاعت و معصيت همه از فعلِ مكلّفان باشد، برين وجه كه بيان كرده شد. و اين مسئله را شواهد و نظاير بسيار است، امّا كتابْ مطوّل شود و فايده حاصل شد؛ زياده ملال افزايد.
امّا در معنىِ خذلان، چُنان است كه بيان كرده است. به مذهبِ شيعه و همه اهلِ عدل روا نباشد كه بارى تعالى بنده‏اى را خذلان كند و لطف ازو بازگيرد و توفيق سلب كند؛ تا هرگز ايمان نتواند آوردن؛ آنگه محمّد را با كتاب و على را با شمشير بدو فرستد كه ايمان آر وگرنه به دنيا كشته تيغ شوى و به قيامت در دوزخ ابد بمانى. خذلان كند و توفيق و لطف بازگيرد، آنگه تكليف كند بر خلافِ اراده، و رسول و امام و كتاب و تيغ بفرستد و گويد ايمان آر، و نگذارد كه ايمان آورد، آنگه به دوزخش برد؟! بارى تعالى منزّه و متعالى است ازين و مانند اين. و هنوز كه مذهبِ خواجه مجبّر باطل باشد، بهتر از آن كه خداى تعالى ظالم باشد. پس توفيق و الطاف او عامّ باشد با همه مكلّفان و بر يك حدّ كند تا حيف و ميل از فعلِ او دور باشد، و ايمان و كفر به اختيارِ بنده باشد، تا بارى تعالى ظالم و خذلان‏ده و كفرآفرين نباشد؛ تعالَى اللَّهُ عمّا تقولُ المجبّرةُ و

1.ث - م - ب: «و به قدرت ايمان و كفر توان كرد».

2.م - ب: «به درودگرى». ح - د: «به درودگر». در برهان قاطع گفته: «دروگر به ضمّ اوّل و ثانى و گاف فارسى مفتوح، مخفّفِ درودگر است كه استاد چوب‏تراش بود و به عربى نجار گويند».

3.ب - م: «طنبور». در غياث اللغات گفته: «طنبور و طنبوره بالضم ساز معروف، و اين معرّب تونبره است كه لغت هندى است (تا آخر كلام او)».

4.صفحه «۵۰۳» چاپ قديم‏

5.ب - م: «با درودگر». ح - د: «به درودگر».


نقض
548

امّا جوابِ اين كلمات بر سبيلِ اختصار آن است كه: بيچاره مصنّف مى‏بايست كه از رؤوسِ مسائلِ اصولى و فروعىِ خصمِ خود آگاه بودى؛ خاصّه كه بيست و پنج سال رافضى بوده است على زَعْمِهِ؛ تا دعاوى او بر اصلِ مذهبِ خصم بودى. امّا پندارى بارى تعالى توفيقش نداده است و خذلانش كرده است و او بى‏گناه است.
اوَّلاً مذهب شيعه اصوليّه و مذهبِ همه اهلِ عدل - خلفاً عن سلفٍ - اين بوده است و اين است كه بى‏توفيق و لطفِ بارى تعالى، هيچ بنده اختيارِ ايمان و طاعت نتواند كردن و خود واجب نباشدش. ۱اوّلاً نصبِ ادلّه و ازاحتِ علّت و اثباتِ دلالت و فعلِ آلت كه بدان ايمان آرند و طاعت كنند، تا مقرّب شوند بدان به طاعت، و دور شوند عند آن از معصيت، همه از فعلِ خداى تعالى باشد. وگر بارى تعالى آلت بندهد و توفيق و لطف در بابِ تكليفِ عقلى و شرعى بنكند، البتّه وقوعِ ايمان و طاعت محال باشد. و نيز واجب نباشد بر مكلّف اختيار آن كردن، و آن چون عقل است و تمكين و نصبِ ادلّت و ازاحتِ علّت و فعلِ آلت و اثباتِ دلالت. آلت، چون دل و ديده و بعثتِ رسل و [ بيان ]شرعيّات و انزال كتب و غير اين، همه الطاف است و از قِبَلِ خداى تعالى باشد.
امّا مذهبِ شيعه اصوليّه و همه اهلِ عدل، چنان است كه روا باشد كه بارى تعالى اين همه بكند و بنده اختيارِ ايمان و طاعت نكند كه مكلّف بايد كه مخيّر باشد در ترك و فعل تا استحقاق مدح و ذمّ راجع باشد با وى، ۲ و ثواب و عقاب عايد باشد بر اختيار فعل و ترك ازو؛ «إمّا شاكِرًا وَ إمّا كَفُورًا»،۳«خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ»،۴ و مانندِ اين آيات بسيار است كه همه دلالت است بر آن كه مكلّف فاعل و مخيّر و مختار است در فعل: اگر خواهد ايمان آورد و طاعت كند، وگر خواهد كفر آورد و معصيت كند؛ تا تكليف بر اصل باشد، و بعثتِ رسل و انزالِ كتب حق باشد، و ثواب و عقاب عايد باشد به فعل و اختيارِ مكلّف. و هيچ عاقل اين وجه را انكار نتواند كردن؛ والّا مگر به جحودِ محض. ۵

1.صفحه «۵۰۲» چاپ قديم‏

2.ح - د: «راجع به وى باشد».

3.ذيل آيه ۳ سوره مباركه انسان.

4.از آيه ۲ سوره مباركه تغابن.

5.ح - د: «مگر به جحود محض». پس متن از قبيل اعاده مرادف لفظ اوّل است، مانند «تا الى يومنا هذا» كه مصنف رحمه اللَّه عليه اين روش را اختيار كرده و بسيار به كار مى‏برد.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 431148
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به