551
نقض

آيد، ۱ دون صفاتِ اربعه كه مقتضيات است. و آن صفت همه پيغمبران دانند، و همه فريشتگان، ۲ خداى تعالى را بر آن ۳ صفت شناسند، و همه ائمّه و اوليا و علما، بارى تعالى را بر آن ۴ صفت دانند. و از اهلِ عدل كس خلاف نكرده است درين معنى؛ وگر خلافى هست در اجراى عبارت است. و درين معنى كتب ساخته‏اند، و مفرداتِ با حجّت و دليل اثبات كرده و تصنيف‏ها ساخته است كه بارى تعالى به خلافِ همه خلايق است و او به هيچ نماند، و هيچ بدو نماند: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ».۵
پس اگر مذهبِ شيعت بر آن وجه بودى كه خواجه انتقالى آورده است كه آن صفت ۶ نه ۷انبيا دانند و نه ملائكه، هيچ عاقل قبول نكند كه عقلِ مُثبتانِ اين صفت، بيشتر و كامل‏تر نيست از عقولِ انبيا و ملائكه. پس همه انبيا و ملائكه و ائمّه و علما، خداى را بدان صفت دانند و آن صفتِ الهيّت است كه مُقتضاى صفاتِ اربعه است. و علماى شيعت را خلافى نيست با يك‏ديگر، مگر عوام را از قلّتِ علم گفت‏وگويى باشد، وگرنه مثبتان و نافيان همه ناجى‏اند و خداى را به خلافِ خلقان گويند و معدومْ معلوم ۸ دانند، وگرچه شى‏ء نگويند براى ايهام خطا را ۹ باشد.
اين است مذهبِ شيعت درين مسئله، و زيادت بر اين در كتب بى‏نهايت است و ما را به جوابِ اين طاغى درين مسئله اين قدر كفايت است. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 174 ]

[ لفظ شى‏ء اطلاق‏پذير بر موجود و معدوم و اشاره به قدم و حدوث از ديدگاه شيعه ]

[ نقد نظر اشعرى در باب قدماى هشتگانه و ارتباط آن با ذات الهى ]

آنگه گفته است:
و فضيحت هشتم آن است كه بعضى از روافض را مذهب آن است كه معدومات را «أشياء» گويند. پس به قولِ ايشان در ازل با خداى تعالى أشياء

1.ث - م - ب - ح - د: «در كون معلوم مى‏آيد».

2.ث - م - ب - ح - د: «فرشتكان».

3.ح - د: «بدان» (در هر دو مورد).

4.ذيل آيه ۱۱ سوره مباركه شورى.

5.ع - ث - م - ب: «صفات».

6.صفحه «۵۰۵» چاپ قديم‏

7.م: «و معدوم و معلوم».

8.از مواردى است كه دو آلت تعليل براى افاده تأكيد جمع شده است؛ چنانكه در تعليقه ۱۳ به بيانش پرداخته‏ايم.


نقض
550

المُشبّهةُ عُلوّاً كبيراً. اين است جوابِ اين كلماتْ بر سبيلِ اختصار. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين حمد الشّاكرين.

[ 173 ]

[ ديدگاه محققان شيعه اصولى در باب صفت حالت از ميان صفات الهى ]

[ آگاهى انبيا و ملائكه به صفت حالت و رد شبهه مؤلف فضائح ]

آنگه گفته است:
فضيحت هفتم آن است كه رافضى گويد كه خداى را صفتى ديگر هست كه آن را صفتِ حالت گويند، و خداى بدان صفتْ مخالف است مخالفِ ۱ خود را. و هيچ فريشته‏اى ۲ و پيغمبرى آن صفت نداشته است و ندانند و بر اين قول لازم آيد ۳كه ملائكه و رسل به صفتِ أخصّ بارى تعالى جاهل بوده‏اند و اين صفت ۴ بر ايشان پوشيده بوده است.
اما جواب اين دعوىِ يك‏نيمه راست و يك‏نيمه دروغ كه از سرِ جهل و بى‏علمى و نادانى كرده است، آن است كه مى‏بايست كه در آن بيست و پنج سال كه رافضى‏اى دعوى كرده است، حقيقتِ اين يك مسئله بدانسته بودى كه چگونه است و بر چه وجه اثبات كنند؛ تا مگر اين شبهت نبودى و بر اين وجه تشنيع نزدى. امّا بارى تعالى توفيق داد و الطافِ زيادتى ۵ كرامت كرد، تا از عهده اين شبهت به تمام و كمال بيرون آمديم؛ به بركاتِ مصطفى و ائمّه هدى، عليه و عليهم السّلام.
اولاً مذهبِ محقّقانِ شيعه اصوليّه، چون عَلَم الهدى مرتضاىِ بغداد و شيخ كبير بوجعفر و همه محقّقانِ اصوليّه، موافقتِ اكثرِ اهل عدل را، چُنان است ۶ كه بارى تعالى موصوف است به صفتى كه آن را صفتِ حالت گويند و مخالفت ثابت است ميانِ قديم و جواهر و أعراض بدان صفت، و آن صفتِ خداى است كه غير قديم را آن صفت و مثلِ آن صفت و قبيلِ آن صفت نيست ۷ و بارى تعالى بدان صفت در كونِ معلومى

1.كذا در همه نسخ و گويا مصحف و محرّف «مخلوق» يا «خلق» است.

2.ث - م - ب - ح - د: «فرشته‏اى».

3.صفحه «۵۰۴» چاپ قديم‏

4.ع - ث - ب - م: «صفات».

5.براى تحقيق در كلمه «زيادتى» رجوع شود به تعليقه ۱۷۹.

6.ع - م - ب: «مذهب چنان است» با وجود ذكر مذهب در پيش.

7.براى تحقيق در صفت «حالت» رجوع شود به تعليقه ۱۸۱.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430754
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به