معلوم است كه همه موجود گويد و اثبات كند؛ چنان كه در مواضعِ اين كتاب بيان كردهايم. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
[ 175 ]
[ عدم انتساب قبايح و معاصى به خداوند از نظر شيعه ]
آنگه گفته است:
فضيحت نهم. مذهب و اعتقادِ أهلِ حقّ آن است كه برگ از درخت بنيفتد الّا به فرمانِ خداى تعالى و خداى است مُغَيِّرْ و مُدَبِّرْ و مُحرِّكِ اشيا، و خالقِ أجسام و أعراض او است. و رافضى گويد: خداى را تعالى ۱ اندرين أشيا تصرّفى و صنعى و تدبيرى نيست، و هر فعلى را به فاعلِ دون خداى ۲ اضافت كنند.
اما جواب اين كلمات آن است كه خلاف نيست كه مذهبِ شيعه اصوليّه - كثّر اللَّه عددَهُم - درين مسئله به خلافِ مذهبِ مجبّره و قدريّه و مشبّهه و أشاعره و كُلّابيّه است. و شيعه خلقِ همه أجسام و أعراضِ مخصوصه را حوالت به خداى تعالى كنند، امّا كفرِ بوجهل و دعوىِ فرعون و غرورِ قارون و زناىِ زانيان و لواطه ۳ لوطيان و كذب [ كاذبان ]و فسقِ فاسقان، حوالت به فعل و مشيّت و ارادتِ خداى تعالى نكنند و بارى تعالى را منزّه و مبرّا دانند از افعالِ فضايح و قبايح؛ چنانكه در مواضعِ اين كتاب بيان كرده شد به توفيقِ خداى. و مذهبِ خواجه انتقالى چُنان است كه فاعلِ كفر و زنا و لواطه همه خدا است و مير و مخنّث ۴ و تركنارِ ۵ خراباتى و جعده قمارباز و سوسىِ ۶
1.ث - ب - ح: «خداى تعالى را».
2.ث - م - ب: «خدا».
3.فيومى در مصباح المنير گفته: «لاطَ الرجلُ يلُوطُ لواطةً بالهاء، هكذا ذكره الفارابي: فعل الفاحشة كما فعلَها قوم لوط النبي عليه السلام».
4.ث: «و خير و مخنث». م - ب: «خير مخنث». ح ندارد.
5.ب: «تركتاز». م: «بركيار» (بدون نقطه). ح هم ندارد.
تركنار = تردامن (ويراستار).
6.م - ب: «صوفى» و در نسخه «ح» به جاى چهار فقره گذشته: «و قمارباز و خمرفروش و مانند اينان». و به نظر مىرسد كه «سوسى» به معنى شپشى و كرمو باشد. در منتهى الارب گفته: «سوس محركة: در افتادن كرمك در چيزى، و الفعل من سمع، يقال: ساس الطعام سوساً و كذا سوس بالتحريك وسيس مجهولا و بسيار كنه شدن گوسپند. و نيز سوس بيمارىاى است كه در سرين ستور عارض شود و بيمار شدن ستور به بيمارى سوس». و مىتواند بود كه كلمه «سواسيان» كه مكرر در سابق گذشت محرّف و مصحف «سوسيان» باشد، جمع «سوسى» به معنى مذكور.