557
نقض

كرامت و جلالتِ او خداى تعالى خلافت در خاندانِ او نهاد تا قيامت ۱ كه ۲ راعىِ امّت باشند و بودند، و آلِ بوطالب ۳كه از ابتدا تا انتها يك ديه نتوانستند گشادن، رأى‏هاىِ قوى داشته‏اند..! تا بدانى جهل رافضى.
امّا جواب اين كلمات كه بى‏علم از سرِ غفلت و جهل و ناانصافى ايراد كرده است، آن است كه:
اوّلاً گفته است - «بوطالب را با ظهورِ كفرش مؤمن گويند و عليه السلام نويسند». نمى‏دانم كه ظهورِ كفرِ بوطالب خواجه را از كجا معلوم شده است؟ از آنجا كه چون رسول - عليه السلام - طفل از مادر و پدر بماند و همه أعمامش از وى تبرّا كردند، بوطالب او را برگرفت و به خانه برد و تربيت كرد و خدمت كرد تا بزرگ شد؟! از علاماتِ ظهورِ كفرش مگر يكى اين باشد!
دوم. آن كه چون رسول دعوت كرد قوم را به دين و اسلام و شريعت، و همه أعمام و خويشان از وى تبرّا كردند، بوطالب ميانِ ۴ نصرت ببست و شرِّ كفّارِ قريش و صناديدِ مكّه ظاهراً و باطناً از وى دفع مى‏كرد، تا او به قوّتِ بوطالب دعوى مى‏كرد. مگر دومِ علامات از ظهورِ كفرِ بوطالب اين باشد!
سيوم. چون على اقتدا به مصطفى كرد در نماز، امامْ محمّد و مأمومْ على؛ مدّتى برين رفت تا بوطالب روزى جعفر را مى‏گويد: يا جعفر صِلْ ۵ جَناحَ ابنِ عمّك؛ تا او نيز اقتدا كرد. مگر علامتِ سيوم از ظهورِ كفر بوطالب به نزديك خواجه اين باشد!
چهارم. در آن وقت كه نامه مى‏نويسد بوطالب به أهلِ حبشه بدين عبارت در حقِ‏ّ مصطفى مى‏نويسد، ابياتِ ۶ غرّاء نيكو:
تَعَلَّمْ مَليكَ الْحَبْشِ أَنَّ مُحَمَّداًنَبِيٌّ كَموُسى‏ وَ الْمَسيحِ ابْنِ مَرْيَمِ‏
۷
أتى‏ بِهُدىً مِثْلِ الّذي أتَيَا بِهِ‏فَكُلٌّ بِاَمْرِ اللَّهِ يَهْدى وَ يَعْصِمُ‏
وَ إنَّكُمُ تَتْلُونَهُ في كِتابِكُمْ‏بِصِدْقِ حَدِيثٍ لا حَديثِ التَّرَجُّمِ‏
فَلا تَجْعَلوُا للَّهِ نِدّاً وَ أسْلِمُوافَإنَّ طَريقَ الْحَقِ‏ّ لَيْسَ بِمُظلِمِ۸
مگر از علاماتِ ۹ كفرِ بوطالب به نزديك خواجه يكى اين باشد!
پنجم. روزى در حالِ حيات و رياست و حرمتِ خويش در حضورِ جمهورِ قريش، فرزندانِ خويش را مى‏گويد:

إنَّ عَلِيّاً وَ جَعفَراً ثِقَتي‏عِنْدَ مُلِمِ‏ّ الزَّمانِ وَ الْكُرَبِ‏
وَ اللَّه لا أَخْذُلُ النّبيَّ وَ لايَخْذُلُهُ مِنْ بنِيَّ ذُو حَسَبِ‏
لا تَخْذُلا و انْصرا ابْنَ عَمِّكماأَخِي لِاُمّي مِنْ بَيْنِهِمْ وَ اَبي۱۰
مگر از علاماتِ كفرِ بوطالب به نزديكِ خواجه مجبّر يكى اين باشد!
ششم. بس معروف است كه در حالتِ آن كه براهين و اظهارِ معجزات نبوّتِ محمّدى متواتر مى‏شد، بوطالب از آن خرّمى در حضورِ كبراى مكّه اين كلمات مى‏گويد در حقِ‏ّ سيّد - عليه السلام و الصّلوة - :

و أبْيَضُ يُسْتَسْقَى الْغَمامُ بِوَجْهِهِ‏رَبِيعُ الْيَتامى‏، عِصْمةٌ لِلأَْرامِلِ‏
يطوفُ بِهِ الْهُلاّكُ مِنْ آلِ هاشِمٍ‏فَهُمْ عِنْدَهُ في عِصْمَةٍ وَ فَواضِلِ۱۱

1.براى تحقيق در اين كلام رجوع شود به تعليقه ۱۸۲.

2.«كه» فقط در نسخه ح.

3.صفحه «۵۱۰» چاپ قديم‏

4.ميان به معنى كمر است.

5.«صل» به كسر صاد و سكون لام، امر حاضر است از «وصل يصل، كوعد يعد».

6.تحسّر و تأسّف! كلمه «ابيات» مذكور در متن، آخرين كلمه نسخه «ث» است و بقيه كتاب، يعنى از دو كلمه «غراى نيكو» تا آخر كتاب از آن ساقط است و از اين روى در اين مورد از چاپ اوّل نقض به اين عبارت: «اعلان و تبصرة» قديم‏ترين و صحيح‏ترين نسخه كتاب را كه نسخه «ث» باشد با يك دنيا حسرت در اينجا بدرود و وداع مى‏كنيم؛ زيرا قريب به ربع كتاب كه از اوّل اين صفحه تا به آخر كتاب باشد، از آن نسخه ساقط است.

7.صفحه «۵۱۱» چاپ قديم‏

8.إيمان أبي طالب، شيخ مفيد، ص ۳۸؛ مجمع البيان، ج ۴، ص ۳۲؛ قصص الأنبياء، راوندى، ص ۳۲۱، ح ۴۳۲؛ الصراط المستقيم، ج ۱، ص ۳۳۲؛ إعلام الورى، ج ۱، ص ۱۱۸.

9.ع: «از علامت».

10.الأمالي، شيخ صدوق، ص ۵۹۸، ح ۸۲۵؛ الفصول المختاره، شريف مرتضى، ص ۱۷۱؛ الطرائف، ابن طاووس، ص ۳۰۵؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۳۰۱؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ۱۴، ص ۷۶.

11.مراجعه شود به: إيمان أبي طالب، شيخ مفيد، ص ۲۱؛ التوحيد، شيخ صدوق، ص ۱۵۹، ح ۴؛ الأمالي، شيخ مفيد، ص ۳۰۴، ح ۳؛ الأمالي، شيخ طوسي، ص ۷۶، ح ۱۱۰؛ الطرائف، ابن طاووس، ص ۳۰۰؛ و همچنين مراجعه شود به: الكافي، ج ۱، ص ۴۴۹، ح ۲۹؛ صحيح البخاري، ج ۲، ص ۱۵؛ سنن ابن ماجة، ج ۱، ص ۴۰۵، ح ۱۲۷۲ و در اين كتب به بيت اول اشاره دارند.


نقض
556

السلام - نويسد، و گويد: همه اجدادِ رسول مؤمن بودند و ما ايشان را گوييم: نه. رسول - عليه السلام - گفته است: «رأيتُ أباطالبٍ في ضَحْضاحٍ مِنَ النّارِ؛ بوطالب را ۱شبِ معراج در آتشى تنك ۲ ديدم». و نه محمّد بن الحسن در موطّأ ۳ اين مسئله آورده است كه: لا يرث المُسْلِمُ الكافرَ و لا الكافرُ المسلمَ؟ و اين به استشهاد آورده است كه علىّ بن الحسين و اُسامة بن زيد گفتند: چون بوطالب بمرد، رسول ميراثش به عقيل و طالب داد دون جعفر و على؛ زيرا كه آن دوگانه كافر بودند. بوبكر و عمر را با همه قدم‏هاىِ صدق ايشان و رنجِ ايشان در دينِ خداى و ثناهاىِ رسول مر ايشان را كافر دانند، و عبّاس را با آن كه ۴ خداى تعالى او را به همه كرامت مخصوص گردانيده است و اجماعِ امّت است بر بزرگى و جاه او، ۵ او را ضعيف‏رأى خوانند. و چون عبدالمطّلب بمرد وصايت‏ها به عبّاس كرد؛ ۶ مَعَما ۷ كه او كمتر بود به سال، از يازده پسر كه او را بودند، لجزالةِ ۸ رأيه و وقاره. خواجه رافضى او را ضعيف‏رأى مى‏داند. و از

1.صفحه «۵۰۹» چاپ قديم‏

2.طريحى رحمه اللَّه عليه در مجمع البحرين گفته: «الضحضاح بفتح معجمتين و سكون مهملة: ما رقّ من الماء على وجه الأرض ما يبلغ الكعبين». و ابن الاثير در نهايه گفته: «في حديث أبي طالب: وجدته في غمرات من النار فأخرجته إلى ضحضاحٍ، و فى رواية: إنّه في ضحضاح من ناريغلى منه دماغه. الضحضاح في الأصل ما رقّ من الماء على وجه الأرض ما يبلغ الكعبين فاستعاره للنار». پس معلوم شد كه لفظ «تنك» در متن به ضم تا و نون است. در آنندراج گفته: «تنك بضمتين و كاف عربى، كلمه فارسى است، به معنى باريك و كم و اندك و نازك و لطيف (از مدار و شكرستان و بهار عجم)».

3.محدث قمى رحمه اللَّه عليه در الكنى و الالقاب تحت عنوان «الشيبانى» گفته: «محمد بن الحسن الشيبانى مولاهم، صاحب أبي حنيفة و إمام أهل الرأي، أصله دمشقيّ، قدم أبوه العراق فولد محمّد بواسط سنة ۱۳۲ و نشأ بالكوفة و سمع بها من أبي حنيفة و الثوري و مسعر بن كدام، و كتب عن مالك و الأوزاعي و أبي يوسف القاضى و سكن بغداد، و اختلف اليه الناس و سمعوا منه الحديث و الرأي، فلمّا خرج هارون إلى الريّ الخرجة الاُولى خرج معه، فمات بالرّيّ سنة ۱۸۹؛ قاله الخطيب البغدادي». و در معجم المطبوعات (ج ۲، ص ۱۱۱۳) گفته: «موطأ الإمام محمّد بن الحسن الشيباني، و بهامشه التعليق الممجد على موطأ الإمام محمّد لعبد الحي اللكنويّ دون تاريخ (ص ۱۹۳، و في الهند سنة ۱۲۹۲)». و اين شخص از مشاهير فقهاى اهل سنت و مفاخر ايشان است و ترجمه حالش به‏تفصيل بسيار مبسوط در كتب تراجم و تواريخ و سير مذكور است.

4.ع: «به آن كه».

5.ح: «به بزرگى جاه او».

6.ع: «وصايت‏ها عباس كرد». م - ب: «وصيت‏ها به عباس كرد». ح: «وصايت به عباس داد».

7.يعنى با آن كه.

8.نسخ: «بجزالة».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 402354
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به