شد كه ايشان در اختيارِ اسامى تَبَعِ ۱ وضع و فال بودهاند و نه به اعتقاد نهاده باشند. اينجا نيز در اجراى نامِ اصنام اجدادِ مصطفى تَبَعِ وضع و فال بوده باشند، نه تَبَعِ اعتقاد. تا نيك فهم كند.
اما آنچه ايشان اختيار اين اسامى كردند، سبب آن بود كه فراعنه و طغاةِ روزگارِ ايشان در كتب مىخواندند كه نورى در پشتِ اين قبيله است كه به وجود و ظهورِ او اديان و ملل مبدّل شود، و كيشها باطل گردد، و كتب و شرايع منسوخ شود، و بُت و بُتپرستى زايل شود. طلب مىكردند كه قمع و قلع ۲ آن نور كنند. بزرگانِ اجدادِ مصطفى اين اسامىِ مضاف به بُتان اختيار مىكردند تا بدان شبهت آن نور منقطع نشود. و اين معنى أظهر من الشّمس است. و نيز آن كه ايشان علما و فضلا بودند، دانستند كه اسم غيرِ مسمّى است كه هفت روز و نيم است كه اين مذهب نهادهاند كه اسم عين ۳ مسمّى است، پس به اجراى اسامى هيچ لازم نيايد و كفر و ايمان مكتسبِ بنده است و به اختيارِ وى است تا آن شبهت زائل شود.
و اما آنچه خزيمه هبل ساخت عجب است كه در تواريخ بنديده است كه خُزَيْمَه ۴از زهّاد و عبّاد روزگار بود و قوم را از بتپرستى منع مىكرد و مىگفت: اين بتان پدرانِ شما ساختهاند. ايشان بر وى انكار كردند كه اين اَشكال و صورْ خدا از آسمان فرستاده است. بر عكسِ ايشان آن صورت بساخت ۵ و گروهى بدان فريفته شدند و براىِ حجّت بديشان نمود كه اين ساخته خلق است، نه ساخته حقّ است. و روز عيد آن تمثال بياورد و بر انجمنِ قوم بسوخت و گروهى بسيار و آن جماعت از بتپرستى
1.در منتهى الارب گفته: «تبع محركة: پيرو و پيروان، واحد و جمع در وى يكسان است؛ قال اللَّه تعالى: «اِنَّا كُنّا لكُم تَبَعاً» أتباع جمع».
2.ح: «قلع و قمع».
3.نسخ: «غير»، و قياساً تصحيح شد. و تحقيق اين كه آيا اسم غير مسمى است و يا عين مسمى، در تعليقه ۸ گذشت.
4.صفحه «۵۱۸» چاپ قديم
5.از اصنام ابن الكلبى نقل شده است كه «و كان اول من نصب هبل خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر، و كان يقال له: هبل خزيمة، و كانت تضرب عنده القداح».