هالكه خواند تا دگرباره خواب يك نيمه راست مىپندارد و يك نيمه دروغ. و دلالت بر ايمانِ اصول مصطفى از قرآن اين آيه كفايت است كه: «وَ تَقَلُّبَكَ فى السّاجِدينَ».۱ و از اجماع اماميّه خود ظاهر است و نفى ۲ نفرت طبع از نجاست شرك معلوم، و سيّدْ پاكزاده و مجبّرْ دروغزن و مبتدع. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 179 ]
[ تهمت مؤلف فضائح به شيعه در كافر دانستن عائشه ]
[ مذهب شيعه در امهات المؤمنين بودن همه زنان پيامبر(ص) ]
[ تناقضگويى مؤلف فضائح و اثبات باطنىگرى و الحاد او ]
[ مسئله طلاق دادن زنان پيامبر و تفسير آيه قرآنى و دفاع از ديدگاه شيعه ]
آنگه گفته است:
و فضيحت دوازدهم. عايشه را - چنانكه گفتيم - رافضى كافر داند و من به سارى ۳ شنيدم از رافضىاى كه مجلس مىكرد، گفت: جبرئيل آمد به سيّد و گفت: اين زنك ۴ را طلاق ده.
امّا جوابِ اين مقال ۵ بىمغز نادرست آن است كه اوّلاً به مذهبِ شيعه زنانِ رسول همه امّهات المؤمنيناند و مؤمنات و عابداتاند. و امّا به مذهبِ خواجه امامْ اختيار است و منكرِ امامتِ اختيار را رافضى مىداند و هالك مىشناسد. به مذهبِ شيعه امام نصّ است. ايشان نيز منكرِ نصِّ را خارجى و هالك دانند. مذهب اين است و اعتقاد اين است.
و آنچه گفته: «من به سارى بودم»، به قول خود بر خود، بينم ملحدى اقرار داده ۶است؛ بدان حجّت كه در اوّلِ كتاب در فصلى مطلق گفته است كه «سارى و اُرَمْ قرينه
1.آيه ۲۱۹ سوره مباركه شعراء. و أبوالفتوح رحمه اللَّه عليه (ج ۱۳، ص ۳۸ به بعد) بعد از نقل اقوال در تفسير آيه، گفته: «و اصحاب ما به اين آيه تمسك كردند در آن كه پدران رسول عليه السلام مؤمن بودند كه خداى تعالى گفت: من مىبينم گرديدن تو در پشت ساجدان». و به مثل اين مطلب، ساير مفسران و متكلمان شيعه تصريح كردهاند.
2.كذا در هر چهار نسخه «ع - م - ب - ح». و محتمل است كه «نفى» محرّف و مصحف كلمه «نفس» باشد؛ يعنى خود اين امر كه طبعْ - لو خُلّي و نفسه - از شرك نفرت دارد، در اثبات مدعاى ما كافى است. و اللَّهُ أعلم بحقيقةِ الحال.
3.نسخ: «بسيارى». و حتماً تحريف و تصحيف شده است و در جواب شيخ عبدالجليل رحمه اللَّه عليه بر اين اعتراضْ دليل و قرينه تصحيح ديده مىشود.
4.ع - م - ب: «عايشه». و قرينه تصحيح تصريح شيخ عبدالجليل رحمه اللَّه عليه است به اين تعبير در نقل كلام معترض.
5.نسخ: «محال» و تصحيحْ نظرى و قياسى است.
6.صفحه «۵۲۰» چاپ قديم