569
نقض

ائمّه مفترض‏الطّاعة را از ملائكه بهتر دانند و درين معنى كتبِ مطوّل و مختصر كرده‏اند و دلالاتِ عقلى و سمعى انگيخته، و يك دليل اين است كه ملائكه معصوم‏اند ۱و ائمّه معصوم، و بهترى در كثرتِ ثواب باشد و ثواب در قبول تكليف، و تكليف هرچند شاقّ‏تر باشد، ثواب بر آن بيشتر باشد چون ائمّه با كثرتِ شهوت و وجودِ مشتهيات، معصوم باشند، بهتر از ملائكه باشند. و دگر آن كه ملائكه متعبّد نباشند به تكاليفِ شرعى برين وجه، و ثواب درجاتِ اميرالمؤمنين در عبادات و مجاهدات ۲ معلوم است و او مفترض‏الطّاعة است. ازينجا گويند كه او را و هر يك از ائمّه را درجات بيشتر و ثواب افزون‏تر است عنداللَّه تعالى از هر يك از ملائكه. و اتّفاقِ امّت است و اجماع اصحاب الحديث. و رواةِ معتمد و ناقلانِ امين روايت كرده از وجوهِ مختلفه از مصطفى - صلى اللَّه عليه و آله - كه گفت: «إنَّ المؤمنَ أكرمُ على اللَّهِ تعالى مِنْ مَلَكٍ مقرّب». ۳ پس اگر شايد كه از آحادِ مؤمنان يكى بهتر و گرامى‏تر باشد به نزديكِ خداى تعالى از فرشته مقرّب، نه ممتنع باشد كه اميرِ همه مؤمنان و هر يك از امامان بهتر باشند از فرشته‏اى. و درين كتاب بر اين شبهت، اين حجّت كفايت است.
و عجب است كه خواجه مصنّف از علماى اهل سنّت بر سرِ كرسى نشنويده است كه چون عمر خطّاب را وفات رسيد و دفنش كردند، در حال فرشتگان بدو آمدند تا سؤال كنند. عمر بجست و گريبان فرشته سؤال بگرفت و فرشته را گفت: مَنْ ربُّك؟ خداىِ تو كيست؟ فرشته بگفت و بازگشت. چون به مقامِ معلوم خود برسيد، ندا آمد به وى كه شما ندانستيد كه عمر آن شخص است كه فرشتگان را با وى اعتقاد درست ببايد كردن، نه او را با فرشتگان؟ پس تا عمر بهتر نباشد از فرشتگان، ايشان را با وى اعتقاد درست نبايد كردن به قول خواجه، و چون مى‏شايد كه عمر به مذهبِ خواجه ناصبى بهتر باشد از همه فرشتگان، اگر شيعه گويند: علىّ مرتضى و آلش ائمّه هدى هر

1.صفحه «۵۲۱» چاپ قديم‏

2.ع: «مجاهدت».

3.مراجعه شود به: صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص ۹۹، ح ۳۶؛ مسند زيد بن علي، ص ۴۷۱؛ بحار الأنوار، ج ۶۰، ص ۲۹۹، ح ۶ و ۷.


نقض
568

الموت است» و چون به رسالت نرفته بود به سارى و به اكراهش نبرده بودند، پس به اختيارِ خويش به قرينه الموت رفته باشد ۱ و بينم ملحدى بر خود معترف شده باشد. و فرق نباشد ميانِ نيم‏ملحد و تمام‏ملحد. تا دست از آن بدارد يا اين الزام قبول كند.
و آنچه حوالت كرده است به عالم كه گفت: «اين زنك را طلاق ده»، اوّلاً چنان عالم بر خود خنديده باشد كه زن مصطفى را «زنك» خواندن غايتِ جهل باشد، و چون خداى گويد طلاق ده، و مصطفى اجماع است كه نداد؟! اين حوالت ضلالت باشد به مصطفى كه فرمانِ خداى تعالى نبرده باشد و اين كفر محض است. بنماند الّا آن كه مستمع كور و كر و نامنصف است. عالم بيانِ اين آيت كرده باشد كه بارى تعالى فرموده است: «عَسى‏ رَبُّهُ إنْ طَلَّقَكُنَّ» إلى آخره. ۲ و اين را انكار نتوان كردن كه بارى تعالى گفت: اگر تو اينان را طلاق دهى من تو را به بدلِ اينان بهتر از اينان بدهم و آن صفات برشمرده كه نه سنّى انكار تواند كردن و نه شيعى. تا خواجه به حساب كورتر باشد و اين شبهت زايل و ساقط باشد. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 180 ]

[ برترى امامان بر فرشتگان در ديدگاه شيعه ]

[ دلالت آيات و براهين عقلى در اثبات برترى انبيا و امامان به فرشتگان ]

[ روايت نبوى در كرامت و حرمت داشتن مؤمن به فرشته نزد خداوند ]

[ داستان منقول از اهل سنت در باب برترى عمر بر فرشتگان و دلالت آن بر نقض گفتار مؤلف فضائح و اثبات ]

[ رد انتساب افعال و اعمال خارق‏العاده به على(ع) و اشاره به نصرت اسلام و تقويت شريعت توسط آن حضرت ]

[ انكار منقبت على مرتضى مايه رسوايى انكار كننده ]

[ راويان ثقه و اخبار اصحاب حديث در نقل داستان ردالشمس و دلالت آن بر منقبت على(ع) ]

[ كثرت اخبار و اشعار در بيان داستان ردالشمس و اهميت آن نزد راويان ]

[ نقل روايت مستند حادثه ردالشمس توسط امير امام منصور عبادى ]

[ نقل روايت ردالشمس توسط عالم اهل سنّت دليل بر صحت و درستى آن ]

[ اشاره به ادعاى پيامبر در بازگشت آفتاب به خاطر على(ع) و دلالت آن بر منزلت و مرتبت والاى حضرت ]

[ الزام مؤلف فضائح در پذيرش دعاى مصطفى در حق على و عداوت مؤلف سنّى با آن حضرت ]

[ فوت نشدن نماز مصطفى در حادثه ردالشمس ]

[ على شاگرد مصطفى و برتر از همه امت و عصمت و امامت او ]

آنگه گفته است:
فضيحت سيزدهم. رافضى گويد: على و يازده ۳ امام از صُلبِ او هر يك بهتر بودند از جبرئيل. وگر على خواستى، زبر ۴ ابر شدى، و آفتاب را از بهر على ردّ كردند تا او را نماز فائت نشود، و رسول را اين كرامت نكردند كه رسول را نماز فوت شد؛ به‏قضا باز كرد. تا بدانى كه رافضى درجه على معظم‏تر از درجه رسول مى‏داند.
اما جواب اين مهملات ۵ بر سبيلِ اختصار آن است كه شبهتى نيست كه شيعه انبيا و

1.ع - م - ب: «رود».

2.صدر آيه ۵ سوره مباركه تحريم.

3.ع: «و يازدهم».

4.در نسخ: «زير». و در برهان قاطع گفته: «زبر به فتح اوّل و ثانى و سكون راى قرشت، به معنى بالا باشد كه در مقابل پايين است و به عربى فوق گويند». و شايد اصل، «برابر» بوده و تحريف شده است.

5.ع: «محملات». م - ب: «مجملات».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429994
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به