و امثال اين اخبارْ بىنهايت.
و مفسّران اهل البيت، چون شيخ بوجعفر طوسى و محمّد فتّال و بوعلى طبرسى و شيخ بُلفتوح عالم رازى، همه حوالات و اشارات درين باب در تفاسير حوالت بديشان كرده و ايشان را به رحمت و ثنا ياد كردهاند. و چه شبهت بماند ۱ شيعه را در وجوهِ قرائت، با آن كه ۲ بر هر كلمتى از طريقِ لغت و نحو و اصول دلايل معلوم شده باشد و اشتقاقات ظاهر و شبهتى را مدخل نه؟ و بارى تعالى گفته كه: «إنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكْرَ وَ إنّا لَهُ لَحافِظُونَ»۳ پس كجا ۴ آدميان تصرّفى كنند در عبارت ۵ و معنىِ كلمات و حروف خللى كند؟ ۶
اما آنچه گفته است خاكش به دهان كه «گويند تا قائم بنيايد، قرآن نشايد خواندن كه خطا باشد»، اى سبحان اللَّه! نه در اوّلِ كتاب دعوى كرده است كه بيست و پنج سال اين مذهب داشته است؟ اگر دروغ نگفته بودى، بايستى كه از مذهبِ شيعت اين مايه بدانسته بودى كه از مصطفى تا به حسن عسكرى، امامان را همه عالمتر از امّت گويند اين طايفه، و منزلتِ هيچ امام فزونتر ندانند از منزلتِ قائم - عليه السلام - ، و اميرالمؤمنين را خود بهتر از او و هر يك از ائمّه دانند. پس اگر در وجوه آيات و قرائت و كلمات و حروفِ قرآن خللى بودى از قبلِ قُرّاء يا خواستى بودن، صادق و باقر تا به
1.ع: «به آن كه».
2.ع - م - ب: «و چه شبهت بنماند».
3.آيه ۹ سوره مباركه حجر.
4.در برهان قاطع گفته: «كجا به ضم اول و ثانى به الف كشيده، مختصر هر كجا است».
5.م - ب: «و در عبارت».
6.ح: «پس كجا آدميان تصرفى كنند كه در عبارات و معنى كلمات و حروف قرآنى خللى نكند». د نيز هكذا به جز اينكه در آن به جاى «نكند» كلمه «كند» ياد شده است. پس «كجا» در نسخه «ح» به معنى كى انكارى است. در برهان گفته: «و نيز كجا به معنى كى به فتح كاف، كه كلمه انكار است و كدامجا هم هست».