581
نقض

مصطفى را - صلى اللَّه عليه و آله - «خير الخلائق أجمعين» دانند، و «سيّد الملائكة و النّبيّين» گويند؛ على را نيز بهتر از قائم دانند، و چون قائم، ده امام دگر را دعوى كنند؛ تا آن دروغ در نحر مجبّرش بماند. پس او را چگونه بهترينِ خلق گويند؟ و كسى كه به قيامت مقرّ و معترف باشد، چگونه روا دارد چندينى حوالاتِ بى‏اصل و نقل نادرست كردن؟! بار خدايا توفيق ده تا از عهده گفته به در آييم و قول و قلم الّا به صواب نگردانيم؛ إنّك أنتَ الرّفيعُ العزيز.

[ 185 ]

[ تهمت مؤلف سنّى در باب رابطه امام و نبى به شيعه ]

[ ادعاى معجزه و فلسفه آن از نظر شيعه و پاسخ به شبهه مؤلف فضائح ]

[ امامان معصوم اصحاب معجزات در نظر شيعه ]

[ فضيلت‏تراشى و اغراق‏گويى راويان و عالمان اهل سنت براى عمر خطاب ]

[ الزام مؤلف فضائح به پذيرش نظر شيعه در آوردن معجزه توسط امام ]

[ مبانى معجزات و كرامات امامان معصوم(ع) ]

[ ديدگاه ابو جعفر بابويه در باب رابطه امام و نبى و دفع شبهه و تهمت مؤلف فضائح ]

[ از منظر شيعه رسول برتر از امام ]

آنگه گفته است:
فضيحت هژدهم. ۱ رافضى امام را معجز گويد و گويد: روا باشد كه امام بهتر از پيغمبر باشد كه جبرئيل واسطه خدا است بدو، و او بهتر است از جبرئيل، و چون محمّد واسطه خدا است به امام، بايد كه امام بهتر باشد از رسول و اين معنى مقاله بوجعفر بابويه قمى و همه بابوييان است.
امّا جوابِ اين كلماتِ حشوِ بى‏اصل كه ۲ دگر باره از سرِ نصب و خروج ايراد كرده است، آن است كه شبهت نيست در آن كه شيعتْ ائمّه را عند ۳ دعوىِ امامت و انكارِ قوم معجزات گويند و هر يك را أظهر من الشّمس بوده است، ۴ و اهل زمانه ايشان ديده‏اند و مخالف و مؤالف ۵ روايت كرده كه دالّ بوده است بر صدقِ دعوىِ هر يك. و شيعت روا دارند كه صادقى را عند دعوى معجزى باشد من قِبَلِ اللَّه تعالى، وگرچه ۶مدّعى نه پيغمبر باشد و نه امام؛ چنانكه مريم عمران را - صلوات اللَّه عليها - بود كه درخت خشكْ تازه و سبز و بارور شد، و از زمينِ سخت آب پديد آمد، ۷ و طفل در

1.م - ب: «هيجدهم».

2.«كه» فقط در ح - د.

3.مصنف رحمه اللَّه عليه كلمه «عند» را در اين قبيل موارد بسيار به كار برده است؛ چنانكه ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه نيز در تفسير خود اين تعبير را بسيار به كار برده است.

4.ح - د: «و معجزات هر يك أظهر من الشمس است».

5.ح - د: «و مخالف و موافق».

6.صفحه «۵۳۲» چاپ قديم‏

7.«پديد آمد» فقط در ح - د. و امور مذكوره اشاره است به مضمون آيات شريفه كه در سوره مباركه مريم است: «فَأجاءَها الْمَخاضُ إلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنى مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً * فَناداها مِنْ تَحْتِها ألاّ تَحْزَنى قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً * وَ هُزّى إلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً * فَكُلى وَ اشْرَبى وَ قَرّى عَيْناً» . (آيه ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره مباركه مريم). و مراد از «سرى» جوى كوچك است و مفسران گفته‏اند: جوى آب را براى آن «سرى» خوانده‏اند كه جريان دارد و آن فعيل است از «سرى يسرى» كه به معنى «جرى يجرى» مى‏باشد.


نقض
580

امّا مذهبِ شيعه اصوليّه چنان است كه امامتِ او و تقريرِ ولايتِ او و فرضِ طاعتِ او از قِبَلِ خدا است تبارك و تعالى، و به مصطفى - عليه الصّلاة و السّلام - تعلّقى ندارد، و امامتْ درجه‏اى است نه اختيارِ خلق، نصّ است از قِبَلِ خداى. مگر آن شيعى كه با اين ناصبى مناظره كرده باشد هم برين وجه گفته باشد، كه مذهبِ شيعت و طريقه اصوليان اين است كه بيان كرده شد. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 184 ]

[ تهمت مؤلف فضائح به شيعه در مسئله شفاعت ]

[ اميد داشتن به رحمت خداوند ]

[ سلسله مراتب معصومان از منظر شيعه ]

[ پاسخ به دروغ‏گويى مؤلف فضائح در باب بهترين خلق در نظر شيعه ]

آنگه گفته است:
فضيحت هفدهم. همه اهل اسلام را اميد به محمّد بن عبداللَّه بن عبدالمطّلب باشد و اميد به شفاعتِ او دارند، مگر رافضى كه دلِشان در قائم بسته باشد و اميد بدو دارند و محمّدِ آخرين او را دانند ۱ و گويند: او بهترينِ خلق است.
امّا جوابِ اين محال اگرچه كرى‏ ۲ نكند كه دروغى محض و بهتانى بى‏اصل است و همه عقلا كذبِ اين دعوى دانند، چون ايشان را معرفتى حاصل باشد به اصولِ مذاهب؛ ۳ امّا اشارتى برود.
اوّلاً آنچه گفته است كه «همه مسلمانان اميد به محمّد بن عبداللَّه دارند» به ريش ناصبى‏اى خويش خنديده است كه مطلقِ اين كلمت روا نباشد گفتن كه مؤمنان و مسلمانان بايد كه اميد به رحمتِ خداى تعالى دارند كه منعم بر حقيقت او است، و راحم و رازق ۴و غافر او است تبارك و تعالى. آنگه بايد گفتن كه عاصيانِ امّت اميد دارند به شفاعتِ محمّد، تا پسنديده بودى؛ امّا خدايش سلبِ توفيق كرده است تا همه كلمات خطا اجرا كرده است.
اما آنچه گفته است كه «رافضيان را همه اميد به قائم باشد»، ريشش به نماز نيست كه دروغ گويد. اوّلاً شيعه جزا بر عمل گويند، و ثواب بر ايمان و طاعت؛ تا آن قاعده باطل باشد كه خواجه آورده است. و بيرون از آن كه از مذهبِ شيعت معلوم است كه

1.ح - د: «و او را محمد آخرالزمان دانند».

2.ح - د: «كرا».

3.ح - د: «تا همه عقلا بدانند اصول مذهب را».

4.صفحه «۵۳۱» چاپ قديم‏

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430446
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به