مصطفى را - صلى اللَّه عليه و آله - «خير الخلائق أجمعين» دانند، و «سيّد الملائكة و النّبيّين» گويند؛ على را نيز بهتر از قائم دانند، و چون قائم، ده امام دگر را دعوى كنند؛ تا آن دروغ در نحر مجبّرش بماند. پس او را چگونه بهترينِ خلق گويند؟ و كسى كه به قيامت مقرّ و معترف باشد، چگونه روا دارد چندينى حوالاتِ بىاصل و نقل نادرست كردن؟! بار خدايا توفيق ده تا از عهده گفته به در آييم و قول و قلم الّا به صواب نگردانيم؛ إنّك أنتَ الرّفيعُ العزيز.
[ 185 ]
[ تهمت مؤلف سنّى در باب رابطه امام و نبى به شيعه ]
[ ادعاى معجزه و فلسفه آن از نظر شيعه و پاسخ به شبهه مؤلف فضائح ]
[ امامان معصوم اصحاب معجزات در نظر شيعه ]
[ فضيلتتراشى و اغراقگويى راويان و عالمان اهل سنت براى عمر خطاب ]
[ الزام مؤلف فضائح به پذيرش نظر شيعه در آوردن معجزه توسط امام ]
[ مبانى معجزات و كرامات امامان معصوم(ع) ]
[ ديدگاه ابو جعفر بابويه در باب رابطه امام و نبى و دفع شبهه و تهمت مؤلف فضائح ]
[ از منظر شيعه رسول برتر از امام ]
آنگه گفته است:
فضيحت هژدهم. ۱ رافضى امام را معجز گويد و گويد: روا باشد كه امام بهتر از پيغمبر باشد كه جبرئيل واسطه خدا است بدو، و او بهتر است از جبرئيل، و چون محمّد واسطه خدا است به امام، بايد كه امام بهتر باشد از رسول و اين معنى مقاله بوجعفر بابويه قمى و همه بابوييان است.
امّا جوابِ اين كلماتِ حشوِ بىاصل كه ۲ دگر باره از سرِ نصب و خروج ايراد كرده است، آن است كه شبهت نيست در آن كه شيعتْ ائمّه را عند ۳ دعوىِ امامت و انكارِ قوم معجزات گويند و هر يك را أظهر من الشّمس بوده است، ۴ و اهل زمانه ايشان ديدهاند و مخالف و مؤالف ۵ روايت كرده كه دالّ بوده است بر صدقِ دعوىِ هر يك. و شيعت روا دارند كه صادقى را عند دعوى معجزى باشد من قِبَلِ اللَّه تعالى، وگرچه ۶مدّعى نه پيغمبر باشد و نه امام؛ چنانكه مريم عمران را - صلوات اللَّه عليها - بود كه درخت خشكْ تازه و سبز و بارور شد، و از زمينِ سخت آب پديد آمد، ۷ و طفل در
1.م - ب: «هيجدهم».
2.«كه» فقط در ح - د.
3.مصنف رحمه اللَّه عليه كلمه «عند» را در اين قبيل موارد بسيار به كار برده است؛ چنانكه ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه نيز در تفسير خود اين تعبير را بسيار به كار برده است.
4.ح - د: «و معجزات هر يك أظهر من الشمس است».
5.ح - د: «و مخالف و موافق».
6.صفحه «۵۳۲» چاپ قديم
7.«پديد آمد» فقط در ح - د. و امور مذكوره اشاره است به مضمون آيات شريفه كه در سوره مباركه مريم است: «فَأجاءَها الْمَخاضُ إلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنى مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً * فَناداها مِنْ تَحْتِها ألاّ تَحْزَنى قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً * وَ هُزّى إلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً * فَكُلى وَ اشْرَبى وَ قَرّى عَيْناً» . (آيه ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سوره مباركه مريم). و مراد از «سرى» جوى كوچك است و مفسران گفتهاند: جوى آب را براى آن «سرى» خواندهاند كه جريان دارد و آن فعيل است از «سرى يسرى» كه به معنى «جرى يجرى» مىباشد.