بحمد اللَّه و منّه. و آنچه حوالت كرده است به شيخ كبير بوجعفر بابويه - رضي اللَّه عنه و أرضاه - ۱ و دگر بنى بابويه - رحمهم اللَّه - كه «امام بهتر است از رسول، براىِ آن كه رسول واسطه است ميانِ خداى و امام»، خود ندانسته است كه شيخ بوجعفر با جزالتِ فضل او اين فتوى نكند كه لازم آيد كه هر يك از امّت برين اصل بهتر از رسول و امام باشند و حاشا كه هيچ عالمى از علماى شيعت اين معنى گفته باشد. و دلالاتِ بسيار برفت كه رسول از امام بهتر است. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين على ثبوتِ اعتقادِنا خَلَفاً عن سَلَفٍ.
[ 186 ]
[ گزارش مؤلف فضائح از نامگذارى على(ع) و شبهه افكنى او ]
[ منشأ الهى داشتن نام على(ع) از نظر شيعه ]
[ نام على(ع) بر ساق عرش و بر درِ بهشت ]
[ نوشتهاى بر درِ بهشت: على برادر رسول خدا ]
[ روايت نبوى در شب معراج در باب منزلت على(ع) ]
[ اشتقاق نام على(ع) از نام خداوند و دفع شبهه مؤلف فضائح ]
[ پاسخ قرآنى به شبهه مؤلف فضائح در وجه تسميه على(ع) و اشتقاق اين نام از نام خداوند ]
[ نام على در كتب آسمانى و عظمت آن حضرت ]
[ قدمت نام على و اختيار آن پيش از خلق آسمان و زمين دليلى بر رد مذهب مجبره ]
آنگه گفته است:
فضيحت نوزدهم. رافضى گويد: على را خداى تعالى نام نهاده است اشتقاق از نامِ خود، و پيش از او كس ۲ علىنام نبود، و اين هم از آن دروغها است كه رافضيان وا خود هانهند ۳ و به احمقى باورشان مىكنند ۴ كه اگر على را خداى نام نهاد، مگر جبرئيل به بوطالب آمد كه پسرت را على نام نِه! زيرا كه على دهساله بود كه رسول را رسالت آمد. وگر او را خداى على نام نهاد، علىّ بن اُميّة بن خلف را كه نام نهاد؟ كه پنجاه سال از على بزرگتر بود و پدرش را بوعلى كنيت بود؛ و علىّ بن اميّه را خود على كُشت. و عليّ بن بكر بن وائل بن ربيعة بن نِزار را نام كه على برنهاد كه به هشتصد و بسه ۵ سال پيش از على بود. و چنين در كتبِ انسابِ عرب بسيار است كه على نام بودهاند، امّا بر قولِ رافضى اعتمادى نباشد.
اما [ در ] جواب اين فصل نيك تأمّل بايد كردن تا فايدت حاصل شود و شبهت زايل گردد؛ إن شاء اللَّه.
1.م - ب - ح - د: «رحمه اللَّه» يا «رحمة اللَّه عليه».
2.ح - د: «كسى را».
3.م - ب: «بر خود نهند». ح - د: «بخود ها نهند». و «ها» شايد در اين مورد نيز از «ها نهادن» باشد از قبيل «ها گير» و نظاير آن كه در تعليقه ۱۲۳ بهتفصيل به بيان آن پرداختيم.
4.[ در ] ع، محو شده. ب - م: «تا جمعى باورشان مىكند». ح - د: «و به احمقى باور كنند».
5.«و بسه» فقط در نسخه «ع» هست، به همين صورت.