خداى ديده است، ۱ داند كه خداى را يك نام «على» است و قرآن برين ۲ معنى گواه است؛ تا انكارِ اين اشتقاق نكند. و گر شبهت ازينجا است كه جبرئيل به بوطالب نيامد، او چه دانست كه اين نام اختيار كرد، اوّلاً اتّفاق است كه نامِ محمّد خداى تعالى اختيار كرده است و پيش از محمّد اين نام نبود و بر اصلِ خواجه انتقالى، عبداللَّه هم كافر است و جبرئيل بدو نيامد. پس اين نام عبداللَّه و عبدالمطلّب و بوطالب چگونه اختيار كردند؟ آخر اگر قرآن داند، بايد كه پدر و جدّ و عمِّ مصطفى را كه خير خلق اللَّه ۳است، اگرچه كافر داند، از مادرِ موسىِ عمران كمتر نداند كه بارى تعالى مىگويد: «وَ أوْحَيْنا إلى اُمِّ مُوسى أنْ أرْضِعيهِ فَإذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَألْقيهِ فى الْيَمِّ وَ لا تَخافى وَ لا تَحْزَنى إنّا رادُّوهُ إلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ»۴زنى كافره را به مذهب خواجه عند حاجت در يك آيه دو أمر مىكند، و دو نهى، و دو خبر مىدهد، و دو بشارت بىواسطه فرشتهاى و پيغمبرى تا خللى به حكمى از احكام الهى راه نياود. ۵ چرا روا نباشد كه عبداللَّه و بوطالب را معلوم گرداند يا ۶ به خاطرى درست يا در خوابى يا به نوعى ديگر ۷ كه اين دو نامِ بزرگ ضايع نشود؟ و درجه ايشان بيشتر از درجه مادرِ موسى، و محمّد محتشمتر از موسى. تا بدين حجّت آن شبهت زايل شود به توفيقِ خداى و مَنِّهِ. ۸ و حكايتِ لوحِ سبز و خطِّ سفيد و ابيات ۹ در اِعلام اسم على خود مشهور است؛ ۱۰ امّا اين حجّتْ بليغتر است كه بيان كرده شد.
دگر آن كه نه مذهبِ خواجه چنان است كه قرآن قديم است و قائم است به ذاتِ مقدّسِ خداى، و پيش از بعثتِ محمّد - صلى اللَّه عليه و آله - به هيچ پيغمبرى
1.ح - د: «اگر كور و كر نهاى و از لغتاندك مايه بهره دارى، يا كسى كه قرآن خواند و اسامى حسن [ د: «حسنى» ]خداى شنيده باشد».
2.ح - د: «بدين».
3.صفحه «۵۳۷» چاپ قديم
4.آيه ۷ سوره مباركه قصص.
5.م - ب - ح - د: «راه نيابد».
6.ع - ب: «تا به خاطرى». م: «يا» (بىنقطه است). ح: «در خاطرى». د: «در خاطر».
7.كلمه «ديگر» فقط در نسخه «د» است.
8.م: «و منت او».
9.ع - م - ب: «و اثبات». ح - د هم ندارند.
10.براى اطلاع بر تفصيل اين مطلب، رجوع شود به تعليقه ۱۸۹.