591
نقض

لقبِ مصطفى آن باشد كه خداى تعالى نهد، نه آن كه كفّار و اعداى اسلام.
پس اگرچه ناصبيان اين طايفه را لقبِ بد نهند، اقتداءاً ۱ به صناديدِ مكّه، چنانكه بر شمرده است دين و اعتقاد و مذهبِ ايشان را خللى نكند. لقبِ اين طايفه آن باشد كه خداى تعالى نهاده است در قرآن هشتاد و اند جا مؤمنشان مى‏خواند و به مؤمنى خطاب مى‏كند و لقب دومشان مِثْل ۲ مصطفى نهاده است؛ آن روز كه على را بشارت داد و گفت: «أنَا شَجَرةُ الهدى، و عليّ‏ٌ أصلُها، و فاطمةُ فرعُها، و الحسنُ و الحسينُ ثمرُها، و شيعتُنا أوراقُها». ۳ به دگر وقت ۴ گفت: «يا عليُّ أنتَ و شيعتُكَ هُمُ الفائِزُون». ۵ اميرالمؤمنين گفت: «اُولئكَ شيعَتي‏ حَقّاً». ۶ حسينِ ۷ على روز طفّ گفت: «و شيعتُنا في النّاس أكرمُ شيعةٍ». ۸ و از هر يك از ائمّه مانندِ اين مذكور است و موحّد و معتقد، و مانندِ اين القاب. پس لقبِ شيعت، آن باشد كه خدا و مصطفى و امامان نهند، نه آن كه ناصبيان و خارجيان نهند. و بعد ازين شرحى برود در جوابِ هر كلمتى كه اين انتقالىِ بوجهلى آورده است؛ إن شاء اللَّه تعالى.
۹اما جواب آنچه گفته است كه «اوّل رافضى‏شان خوانند»، پندارى بندانسته است كه اين لقب اين طايفه را چون افتاده است. اوّلاً روزِ اوّل كه نوح - عليه السلام - در سفينه

1.نسخ: «اقتدا».

2.«مثل» فقط در سه نسخه «ع - م - ب» است.

3.براى تحقيق در اين حديث، رجوع شود به تعليقه ۱۹۲. و نيز مراجعه شود به: الأمالي، شيخ طوسى، ص ۳۵۳، ح ۷۳۱؛ الأمالي شيخ صدوق، ص ۷۱۰، ح ۹۷۸؛ بشارة المصطفى، ص ۱۰۹، ح ۴۷؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲، ص ۶۵؛ ميزان الاعتدال، ج ۳، ص ۳۴۷.

4.ح - د: «و در آن وقت».

5.مراجعه شود به: الأمالي، شيخ طوسى، ص ۵۵۱، ح ۱۱۶۸؛ الاحتجاج، ح ۱، ص ۲۰۳؛ الايضاح، فضل بن شاذان، ص ۴۷۶؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۳۲.

6.مراجعه شود به: الأمالي، شيخ طوسى، ص ۵۷۶، ح ۱۱۸۹؛ أعلام الدين، ص ۱۴۵؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۱۷۷، ح ۳۴، در اين كتب به جاى «حقّاً»، «الأطيبون» دارد.

7.م - ب: «و حضرت حسين».

8.م - ب (به اضافه عجز بيت نيز به اين صورت): «و مبغضنا يومَ القيامةِ يخسر». براى ملاحظه مأخذ اين بيت رجوع، شود به تعليقه ۱۹۳.

9.صفحه «۵۴۱» چاپ قديم‏


نقض
590

اشعار و مناقب اين معنى گفته‏اند. و «اثناعشرى» گويندشان؛ زيرا كه به دوازده امام گويند؛ چنانكه ملحد به هفت امام گويد. و «امامتى» ۱ گويندشان؛ زيرا كه به امامان گويند. و «حشوى» گويندشان؛ ۲ زيرا كه مذهبشان همه حشو باشد كه آشكارا بنتوان گفتن. و «قطعى» گويندشان؛ ۳ زيرا كه بر دوازده امام ۴ قطع كنند. ما گوييم: آن خدا است كه يكى است و دو نشايد؛ رسولان صدهزار مى‏شايند. امام اگر دوازده مى‏شايد، چرا سيزده نمى‏شايد؟ و «غُرابى» گويندشان؛ ۵ زيرا كه گويند: على به محمّد ماننده‏تر بود كه غراب به غراب. ۶ و «خطّابى» گويندشان؛ ۷ زيرا كه اغلب مقالتِ ابوالخطّاب گويند كه او از پسِ جعفر مى‏شدى و مى‏گفتى: تو خدايى، و جعفر او را مى‏راندى و لعنت مى‏كردى.
اما جواب اين فصلِ مطولِ بهرى راست و بيشتر دروغ؛ واجب است به‏شرح بيان كردن؛ تا هيچ شبهتى بنماند به توفيقِ خداى.
اما آنچه گفته است: «رافضيان را چند لقب است» بايستى كه دانستى از عقل ۸و عُرف كه لقبِ بد نقصانِ مرتبه و خللِ دين و اعتقاد نكند كه قولِ دشمنان را بس اثرى نباشد؛ بدان حجّت كه به اجماعِ مسلمانان بهترينِ همه مخلوقان ۹ محمّد مصطفى - صلى اللَّه عليه و آله - است؛ او را صناديد قريش و كفّارِ مكّه لقب‏هاى بد نهادند؛ چون شاعرش خواندند و كاهن و ساحر و كذّاب و يتيمِ بوطالب و درويش و مجنون و مانندِ اين؛ تا آيات ۱۰ آمد كه اين نه چنين است ۱۱ كه شما مى‏گوييد؛ محمّد امين است، و صادق و رسول و نبى و بشير و نذير و سراج منير ۱۲ و طهر و طاهر و حاشر و شفيع و طه و يس ۱۳ و حم و مزّمّل و مدّثّر و نور و هدى و مرسل و حامد و محمود و أحمد و امثالِ اين؛ كه

1.م - ح - د: «امامى».

2.«شان» فقط در دو نسخه ح - د است.

3.ح - د: «به دوازده». م: «به امام دوازدهم». ب: «دوازدهم امام» (بدون حرف «به»).

4.براى تحقيق در «غرابيه» رجوع شود به تعليقه ۱۴۲.

5.صفحه «۵۴۰» چاپ قديم‏

6.ح - د: «مخلوقات».

7.م - ب: «تا آيات قرآنى».

8.ح - د: «كه او نه اين است».

9.در نسخ: «و سراج و منير».

10.در نسخ: «طس».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429757
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به