باشند...؟! ۱ بلكه «قسيم» در خبر به معنى مُقاسم ۲ است؛ كالشّريك بمعنى المشارك، و الضَّجيع بمعنى المُضاجع. و درين معنى ۳ اخبار و آثار بسيار است ۴ و شعرا با نظم كردهاند و متنبّى شاعر درين معنى گفته است: ۵
أبا حَسَنٍ لَوْكانَ حُبُّكَ مُدْخِليجَهَنّمَ كَانَ الْفَوْزَ عِنْدي حَميمهُا
۶
وَ كَيْفَ يَخافُ النّارَ مَنْ كانَ مُوقِناًبِأنَّ أميرَ الْمُؤمِنيْنَ قَسيمُها۷
و چگونه تصنيف كند كسى كه نه از مذهبِ بدِ خود خبر دارد، ۸ و نه از مذهبِ نيك مسلمانان آگاه باشد، نه عُرف داند نه شرع، ۹ نه لغت نه اشتقاقات و معانى؛ ۱۰ تا از سرِ بُغضِ علىِّ مرتضي قلم در ميدان هَذَيان افكند و پندارد كه كس نيست كه آن سوداى طبع و حشو را ۱۱ به حجّت مزلزل ۱۲ گرداند. آرى، «يُعَذِّب من يشاء» درست است. عذاب خداى تعالى فرمايد، امّا در دوزخ زبانيه باشند «لَوّاحَةٌ لِلْبَشَرِ * عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ»۱۳«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ»۱۴ خداى فرمايد، امّا فرشتگان كنند، آتش به حكم خداى باشد، امّا در فرمانِ مرتضى كنند. ۱۵ پس اگر اميرالمؤمنين قسيم نار باشد، همان حكم دارد. تا آن شبهتها بدين حجّتها زايل باشد. امّا از جاىِ انصاف ۱۶ مفوّضه مجبّرهند كه جمع قرآنِ قديم ۱۷ را تفويض كردند به عثمان، و امامت را كه ركن اعظم است،
1.ح - د: «نباشند». پس استفهام در متن براى انكار است.
2.ح: «مغاير».
3.«معنى» فقط در ح - د.
4.براى ملاحظه اندكى بحث در پيرامون اين حديث شريف، رجوع شود به تعليقه ۱۹۷.
5.ح - د: «و شعراى سنى و شيعى به نظم آوردند و متنبى در اين معنى گفته». و براى تحقيق در اين كه اين دو بيت از كيست (زيرا به طور قطع از متنبى نيست) رجوع شود به همان تعليقه ۱۹۸.
6.صفحه «۵۴۴» چاپ قديم
7.مراجعه شود به المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۰ كه در اين كتاب به جاى «حميمها»، «جحيمها» دارد.
8.ع - م - ب: «كسى كه از مذهب بد خود خبر ندارد».
9.ح - د: «و نه شرع شناسد».
10.ح - د: «و نه اشتقاق معانى داند».
11.ح - د: «كه آن شوم شوخطبع حشورا».
12.كذا در نسخ و شايد اصل «متزلزل» بوده است.
13.آيه ۲۹ و ۳۰ سوره مباركه مدثر.
14.آيه ۳۰ سوره مباركه الحاقة.
15.م: «كند». ح - د: «باشد و كند».
16.ح - د: «انصاف را».
17.گويا لفظ «قديم» در اينجا بنابر اعتقاد خصم آورده شده و الا شيعه قرآن را «محدَث» مىدانند و جاى اين بحث بهتفصيل در كتب كلام است و در اينجا اشاره به قول يك مفسر شيعى مىكنيم. ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در تفسير: «ما يَأْتيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ» (صدر آيه ۳ سوره مباركه انبياء) گفته: «و مراد به ذكر قرآن است بلاخلاف در ميان مفسران، و در آيت دليل است بر حدوث قرآن براى آن كه اسم "محدث" بر او اجرا كرد بر اطلاق. و "محدث" نقيض قديم باشد و اگر قرآن، قديم بودى و خداى گفتى "محدث" است، دروغ بودى. اما قول بعضى اشاعره كه گفتند: مراد به "ذكر" محمد است، از روى تعصب است». و نيز ابوالفتوح رحمه اللَّه عليه در تفسير «وَ ما يَأْتيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ» (صدر آيه ۵ سوره مباركه شعراء) گفته: «آنگه آن را [ يعنى "ذكر" را ] وصف كرد به آن كه "محدث" است و "محدث" ضدِ قديم باشد. آيت دليل بود بر بطلان قول آن كس كه قرآن را قديم گفت». و طالب تفصيل به موارد آن رجوع كند.