597
نقض

و امّا آنچه گفته است كه «اينها را "حلولى" خوانند كه گويند: روح إله ۱ در على شد»، ۲ لعنت بر آن باد كه دروغ گويد كه هرگز كس به شيعت اين حوالت نكرده است. و مگر ۳ به خواجه لايق‏تر بوده است كه در حقِ‏ّ قديم تعالى، حياتِ قديم اثبات كند كه شيعت خداى تعالى را نه روح اثبات كنند و نه حياتِ قديم. وگر مصنّف معنىِ روح دانستى و از مذهبِ خصم آگاه بودى، اين حوالت مگر نكردى. و شيخ عبدالملك بُنان ۴ معتقد و خواجه على متكلّم مستبصر - رحمة اللَّه عليهما - از آن عالم‏تر و بزرگ‏ترند كه بديشان چُنين حوالت شايد كردن. و اشعار و اقوالِ ايشان ظاهر است و دروغ و تهمتِ اين مصنّف مجبّر چون در حقّ خداى تعالى و رسول - صلّى اللَّه عليه و آله - و در حقِ‏ّ ائمّه معصومين ۵ - عليهم السلام - و در حقِ‏ّ علماى معتمد در مواضعِ اين كتاب مسطور است، اگر در حقِ‏ّ عبدالملك بُنان و على متكلّم - رحمة اللَّه ۶عليهما - باشد، نقصانى نكند.
و امّا آنچه گفته است كه «اينها را "اثناعشرى" خوانند»، راست است و اين لقبِ مدح است شيعت را، نه لقبِ ذمّ.
و امّا آنچه گفته است كه «اينها به دوازده امام گويند؛ چنانكه ملحدان به هفت امام گويند»، قياسى بَدَست ۷ كه هفت نه دوازده باشد، و ملحد خود خداى را منكر است. امامت ركنِ سيوم است. امّا پندارى مصنّف از علماى خود نشنوده ۸ است كه روايت كرده‏اند از رسول - عليه السلام - كه گفت: «الإمامةُ مِن بعدي ثلاثُونَ سنةً، و بعدَها الإمارة». ۹ معنى آن است كه گفت: امامت از پسِ من سى سال باشد و بعد از آن

1.م - ب: «الهى».

2.م - ن: «باشد».

3.م - ب - ن: «مگر (بدون واو) به حقيقت». ح - د: «بلكه».

4.ن: «بيان» و شايد «بنان» به ضمّ باء باشد؛ زيرا در قاموس گفته: «و بنان بالضمّ موضع و اسم جماعة». و در منتهى الارب گفته: «بنان كغراب موضعى است، و اسم جماعتى است».

5.ع - ب: «معصوم».

6.صفحه «۵۴۶» چاپ قديم‏

7.م - ح: «بد است» (با ذكر الف).

8.ح - د: «نشنيده».

9.ن: «من بعدها الامارة». در سنن أبي داود، (ج ۲، ص ۴۰۱، ح ۴۶۴۶ و ۴۶۴۷) در كتاب سنت، در باب هشتم، و در سنن ترمذى (ج ۳، ص ۳۴۱، ح ۲۳۲۷) در كتاب فتن در باب چهل و هشتم آورده‏اند كه: «خلافةُ النبوة ثلاثونَ سنة». و سيوطى در كتاب جامع صغير (ج ۱، ص ۵۵۱، ح ۳۵۵۸) از تاريخ يعقوب بن سفيان نقل كرده است از معاذ كه: «ثلاثون خلافة نبوّة، و ثلاثُونَ خلافةُ ملك، و ثلاثونَ تجبر، و لا خير فيما وراء ذلك».


نقض
596

تفويض كردند به اختيار امّت، و شريعت را تفويض كردند به قياس و اجتهادِ فقها، و خداى تعالى را معزول كردند ازين سه شغل اعظم؛ تا به درستى مفوّضه باشند و خواجه مجبّر شايد كه لقبِ خود بر ديگرى ننهد.
۱امّا آنچه گفته است كه ۲ «گويند على صحابه و تابعين را به دوزخ فرستد»، و كفشگرانِ درِ عايش ۳ و اسامى هر شهر و مردم ۴ به بدى ياد كرده كه ايشان را به بهشت برد، حاشا كه اين مذهبِ شيعت باشد. اوّلاً على به بهشت آنها را ۵ فرستد كه خداى فرمايد و از اهلِ توحيد و عدل باشند، مقرّان به نبوّت، معترفان به امامت، كه شرايع قبول كرده باشند از هر شهر كه باشند و هر پيشه كه كنند. و به دوزخ آنها را فرستد كه مُنكرانِ اين اصول و فروع باشند؛ اگرچه بزرگ‏صورت ۶ و محترم‏ديدار باشند؛ «إنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أتْقاكُمْ»۷«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ».۸ به پيشه و شهر تعلّق ندارد «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».۹

1.صفحه «۵۴۵» چاپ قديم‏

2.پوشيده نماناد: چون عكس نسخه كتاب نقض، متعلق به صاحب كتاب عبقات الأنوار امير حامد حسين هندى رحمه اللَّه عليه كه در هندوستان در كتابخانه او است، اكنون به دستم رسيد، از اين روى از اينجا تا آخر كتاب آن را نيز در مقابله و تصحيح مورد استفاده قرار داده و رمز آن را «ن» معرفى مى‏كنيم.

3.ب - م ب: «در غايش» (به غين معجمه).

4.ح - د: «و اسامى مردم هر شهر را».

5.نسخ: «آن را».

6.م - ب: «بزرگ‏سيرت». ح - د: «بزرگ‏حرمت».

7.از آيه ۱۳ سوره مباركه حجرات.

8.در آيات بسيار از قرآن مجيد. مراجعه شود به: آيه ۲۵ و ۸۲ و ۲۷۷ سوره مباركه بقره و آيه ۵۷ سوره مباركه آل عمران، و آيه ۵۷ و ۱۲۲ و ۱۷۳ سوره مباركه نساء، و آيه ۹ و ۹۳ سوره مباركه مائده و...

9.ذيل آيه ۱۴ سوره مباركه احقاف.

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430361
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به