و امّا آنچه گفته است كه «اينها را "حلولى" خوانند كه گويند: روح إله ۱ در على شد»، ۲ لعنت بر آن باد كه دروغ گويد كه هرگز كس به شيعت اين حوالت نكرده است. و مگر ۳ به خواجه لايقتر بوده است كه در حقِّ قديم تعالى، حياتِ قديم اثبات كند كه شيعت خداى تعالى را نه روح اثبات كنند و نه حياتِ قديم. وگر مصنّف معنىِ روح دانستى و از مذهبِ خصم آگاه بودى، اين حوالت مگر نكردى. و شيخ عبدالملك بُنان ۴ معتقد و خواجه على متكلّم مستبصر - رحمة اللَّه عليهما - از آن عالمتر و بزرگترند كه بديشان چُنين حوالت شايد كردن. و اشعار و اقوالِ ايشان ظاهر است و دروغ و تهمتِ اين مصنّف مجبّر چون در حقّ خداى تعالى و رسول - صلّى اللَّه عليه و آله - و در حقِّ ائمّه معصومين ۵ - عليهم السلام - و در حقِّ علماى معتمد در مواضعِ اين كتاب مسطور است، اگر در حقِّ عبدالملك بُنان و على متكلّم - رحمة اللَّه ۶عليهما - باشد، نقصانى نكند.
و امّا آنچه گفته است كه «اينها را "اثناعشرى" خوانند»، راست است و اين لقبِ مدح است شيعت را، نه لقبِ ذمّ.
و امّا آنچه گفته است كه «اينها به دوازده امام گويند؛ چنانكه ملحدان به هفت امام گويند»، قياسى بَدَست ۷ كه هفت نه دوازده باشد، و ملحد خود خداى را منكر است. امامت ركنِ سيوم است. امّا پندارى مصنّف از علماى خود نشنوده ۸ است كه روايت كردهاند از رسول - عليه السلام - كه گفت: «الإمامةُ مِن بعدي ثلاثُونَ سنةً، و بعدَها الإمارة». ۹ معنى آن است كه گفت: امامت از پسِ من سى سال باشد و بعد از آن
1.م - ب: «الهى».
2.م - ن: «باشد».
3.م - ب - ن: «مگر (بدون واو) به حقيقت». ح - د: «بلكه».
4.ن: «بيان» و شايد «بنان» به ضمّ باء باشد؛ زيرا در قاموس گفته: «و بنان بالضمّ موضع و اسم جماعة». و در منتهى الارب گفته: «بنان كغراب موضعى است، و اسم جماعتى است».
5.ع - ب: «معصوم».
6.صفحه «۵۴۶» چاپ قديم
7.م - ح: «بد است» (با ذكر الف).
8.ح - د: «نشنيده».
9.ن: «من بعدها الامارة». در سنن أبي داود، (ج ۲، ص ۴۰۱، ح ۴۶۴۶ و ۴۶۴۷) در كتاب سنت، در باب هشتم، و در سنن ترمذى (ج ۳، ص ۳۴۱، ح ۲۳۲۷) در كتاب فتن در باب چهل و هشتم آوردهاند كه: «خلافةُ النبوة ثلاثونَ سنة». و سيوطى در كتاب جامع صغير (ج ۱، ص ۵۵۱، ح ۳۵۵۸) از تاريخ يعقوب بن سفيان نقل كرده است از معاذ كه: «ثلاثون خلافة نبوّة، و ثلاثُونَ خلافةُ ملك، و ثلاثونَ تجبر، و لا خير فيما وراء ذلك».