افكار و كردار مردم رى و ايران مركزى در سده ششم هجرى، و كارنامهاى است از مدنيّت و فرهنگ چند سده اين مرز و بوم. چه تازه نيم قرن از تأليف اين كتاب گذشته بود كه اقوام خونخوار و ويرانگر تاتار از دشتهاى آسياى مركزى به صوب سرزمينهاى آباد و مهدهاى تمدّن بشرى اين سوى عالم سرازير شدند، و در كوتاهزمانى، بود و نبود ما را نابود ساختند؛ گرچه پيش از آنان نيز قبائل ويرانگر ديگرى نظير غزان و خوارزمشاهيان و غير آنان بر ما تاختند و به نوبه خود تا توانستند كشتند و نابود كردند.
بههر حال اين كتاب درست اندكى پيش از آنكه اين بلايا بر سر ما فرود آيد، تأليف شده، و بر حسب معمول مىبايست چون ديگر گنجهاى علمى ما دستخوش بوار و نابودى گردد، و با آنكه چند قرن در محاق غيبت بود و گمان مىرفت كه نابود شده است، خوشبختانه از گزند حوادث روزگار مصون مانده و اكنون سالم به دست ما رسيده است.
در آن روزگارها و خصوصاً در سدههاى پنجم و ششم و هفتم هجرى، پيروان مذاهب و گروههاى مختلف اسلامى با قلم و زبان و متأسفانه در برخى از موارد با شمشير به جان يكديگر افتاده، خون يكديگر را مىريختند. و گر چه اختلاف فكرى براى رسيدن به راه درست رحمت است، ولى شدّت تعصّب و جهالت، اختلاف فكرى را در موارد بسيارى به جنگ و خونريزى مبدّل مىنمود. و سرزمين ما پر است از ميدانهاى نبرد و سفّاكى و خونريزى كه پدران ما از روى بىخردى بر پا نمودند. و اگر چنين فضايى آكنده از دشمنى و كينهتوزى بر ما چيره نشده بود، بىشك به آن سهولت حملات تاتار و صليبيّون از شرق و غرب ما را از پا درنمىآورد.
تأليف كتابهاى كلامى و عقيدتى در آن چند سده، افزونى يافت، و اينگونه برخوردهاى فكرى در مناطق گوناگون رنگ مخصوص به خود مىگرفت. مسلمانان در اثر آشنايى يا برخورد بيشتر با ملل غير اسلامى، كتابهايى در ردّ و ابطال اديان
[ 18 ]
[ نسبت شجاعت با شرايطموجبهامامت در نظر شيعه ]
[ شجاعت على (ع) را با صحابه سنجيدن نشانه عداوت مؤلف فضائح ]
[ نداى لا فتى... جبرئيل در بيان شجاعت على (ع) ]
[ على به اجماع از همه صحابه عالمتر، فاضلتر و شجاعتر ]
آنگه گفته است:
و اگر گويى: فضل به شجاعت است، زبير و خالد چنان ۱ شجاعانِ بىمثل بودند چون على؛ تا۲ اختلاف بود ميانِ صحابه؛ بهرى مىگفتند: على شجاعتر است، بهرى مىگفتند: زبير؛ تا آنگه كه۳متّفق شدند و گفتند: لافارس أشجع من الزّبير، و لا راجل أشجع من عليّ بن أبي طالبٍ، و خالدٌ لم يهزم قطّ؛ «زبير در حالِ سوارى شجاعتر است، و على در حال پيادگى، و خالد را كس۴ به هزيمت نكرد». پس بايستى كه هر دو در خلافت و وزانت ۵ همسرِ على بودندى.