به مساجدِ حنفيان ۱ جماعت نكنند، و علماى هر دو طايفه فتوى مىكنند كه [ در ] نمازِ هر يك در جماعت بدان دگر اقتدا روا نباشد كردن. ۲ پس اگر با اين طريقه آن هر دو مسلماناند و مسلمانى به دو قسمت مىشايد، به سه قسمت هم شايد، و بر شيعت حرجى نباشد كه در نمازِ جماعت اقتدا به كسى نكنند. پس اگر مسلمانى و جماعت يكى است و دو نيست، اين تشنيع كه بر شيعت مىزند، چرا بر آن جماعت نزند؟ و چون اين كلمات مفهوم شود آن شبهت زايل باشد - بحمد اللَّهِ و مِنّهِ - كه نماز هر جا كه كنند، نماز باشد چون شرايط حاصل باشد. و هر طايفهاى در دنبالِ دگران روا ندارند كردن. و معلوم است كه نمازِ جماعت ۳ به ظهورِ امام تعلّق ندارد.
امّا نمازِ آدينه و عيدها پيش ازين بيان كرده شد كه به مذهبِ بوحنيفه، اگر يك پيشهور در شهر نباشد وجوب ساقط باشد، و به مذهبِ شافعى تا چهل نفس نباشند واجب نباشد. به مذهبِ شيعت نيز چُنان است كه امامِ معصوم بايد كه حاضر باشد يا قائممقامِ او تا نمازِ آدينه واجب باشد. وگر به مذهبِ فريقين بىشرط واجب نباشد و خللى نكند، به مذهبِ شيعت نيز اگر ۴ وجوبِ آن موقوف باشد بر شرطى، هم نقصانى نكند.
و امّا جوابِ آنچه گفته است كه «غزو ۵ روا ندارند كردن بىوجود و ظهورِ امام»، آن را نيز همين حكم باشد كه گفته شد. امّا نمىدانم كه كدام وقت بوده است كه از اصفهان جماعتى به غزاىِ روم رفتند كه اهلِ قاشان نرفتند، و از ساوه كى رفتند ۶كه از آوه نرفتند، و از گرپايگان كى رفتند كه اهلِ قم نرفتند؟ و چون اين قاعده نيست وُلاة و سلاطين خود نمىكنند. ۷ بمانيم با غزاى ملحدان ۸ از قزوين اگر ده سنّى بروند با كثرتِ عدد،
1.كذا در همه نسخ (بدون ياء بعد از نون اول).
2.م - ب - ن: «روا نباشد و نشايد كردن».
3.ن: «نماز جمعه».
4.ح - د: «چون». ع هم هيچ يك را از «اگر» و «چون» ندارد.
5.م - ب: «غزوه».
6.صفحه «۵۵۳» چاپ قديم
7.كذا در همه نسخ، و به نظر مىرسد كه چنين باشد كه «اين قاعدهاى است كه ولاة و سلاطين همى كنند».
8.م - ب: «به غزاى ملحدان».