كمتر از پنج شيعى نباشند در آن صحبت، و برين قياس مىبايد كردن. و در همه بسيطِ ۱
زمين و دايره مسلمانى كدام سنّى است كه با مُلحدان آن كرده است كه شاهِ شاهان الب ۲ رستم بن علىّ بن شهريار شيعى، از قلعه گشادن و ملحد گرفتن و قتل و نهب و مانندِ آن كه أظهر من الشّمس است؟ تا معلوم شود كه شيعت غزا با كفّار و اعداىِ دين چگونه كنند.
و امّا آنچه گفته: «نماز پيشين و ديگر تنها كنند»، درست است؛ چون پيشنماز مخالف باشد در مذهب، اقتدا روا نباشد، و چون حنفى اقتدا به شفعوى ۳ نكند، و شافعى مذهب اقتدا به حنفى روا ندارد، حسابِ شيعت هم برين قياس باشد: نماز تنها بكنند.
و حديثِ آنچه «گويند: خطبه به نامِ دوازده امام بايد»، بديع نيست. اگر به مذهبِ خواجه به نامِ سفيان و مروان و يزيد و وليد ۴ بايد، كه به مذهبِ شيعت به نامِ زين العابدين و صادق و باقر و كاظم ۵ بايد؛ ۶ قياسى ۷ بكند؛ اگر به فضل و اصل مقابلِ ايشان باشند، بدين قدر مضايقه نكند و بداند كه خداى تعالى دنيا و آخرت براىِ اين معصومان آفريد و دين و اعتقاد و طاعت بىولا و حبِّ اينان ۸ مقبول نيست. ۹ و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.
[ 190 ]
[ تهمت اباحتى دادن به شيعه در مسئله متعه ]
[ دفاع از ازدواج موقت و ذكر مستند قرآنى و اشاره به اجماع اماميه و سابقه آن در عهد رسول اكرم(ص) ]
[ اجتهادات عمر و حرام كردن دو متعه حلال در عهد رسول خدا(ص) و اشاره به نقد شيعه بر عمل عمر ]
[ صحت ازدواج موقت در مذهب شيعه و پاسخ به مخالف عمر و مهم نبودن نظر او ]
[ از شرايط طلاق نبودن رضايت زن در مذهب شيعه ]
[ پاسخ به تهمت و بى ادبى مؤلف فضائح در انتساب اباحتى مطلق به شيعه ]
آنگه گفته است:
فضيحت بيست و دوم. رافضى نكاح السّرّ روا دارد و آن را مُتْعَه خواند وگر
1.ن: «و در هر بسيط».
2.در آنندراج از مؤيد الفضلاء نقل كرده: «الب به فتحتين و سكون موحده به معنى بهادر و دلير. و قيل به سكون دوم است و در لغات وصّاف آمده است: الب ارسلان نام پادشاه مشهور سلجوقى است و معنى آن شير بزرگ شجاع است. چه، در تركى الب به معنى شجاع، و ارسلان شير بزرگ، و ظاهراً شير يالدار باشد».
3.م - ب - ن: «به شافعى».
4.ن به تكرار «بايد» در اينجا.
5.ح - د : + «و رضا» بعد از «كاظم».
6.ن: «باشد».
7.م - ب: «قياس». ح - د هم ندارند.
8.م - ب - ح - د: «ايشان».
9.از اركان و قواعد مذهب شيعه و اصول معتقدات ايشان آن است كه اعمال و طاعات مكلفان بدون ولايت حضرات معصومين عليهم السلام يعنى دوازده امام قبول نيست.