61
نقض

امّا جواب آن است كه به شرح فصلى در پيش گفته شد و شرايطِ امامت همان قسم است كه بيان كرده‏ايم. پس مستغنى باشيم از جوابِ اين فصل كه ما شجاعت را از شرايطِ موجبه نگوييم در امامت. امّا گزير نباشد از كلمتى چند مختصر ۱در جوابِ اين كلمات:
امّا جوابِ آنچه گفته است از سرِ بى‏امانتى و غِشّ و خيانت و بُغض علىِ‏ّ مرتضى «كه زبير و خالد همچنان شجاع بودند كه على» آن را كه از اجماع و قرآن و اخبار متواتر بهره‏اى نباشد و عقل را خود اثرى نداند، قياس چنين كند. اى عجب بايستى كه علما و مُذَكِّرانِ فريقين در بلادِ اسلام بر سرِ كراسى و منابر، ذكرِ اين دو شخص نيز به شجاعت كرده بودندى، در فتحى از فتح‏هاى اسلام در عهدِ مصطفى - عليه السلام - ، يا آيتى ۲ در قرآنِ مجيد در فضلِ شجاعت و قتال و جهادِ ايشان از خداى تعالى نازل بودى، يا خبرى از مصطفى - عليه السلام - وارد بودى كه ايشان در شجاعت و قتال اولى‏ترند. و بدين سخن قلّة الالتفات‏۳ اولى‏تر كه‏۴ عقل بر وى مى‏خندد و شرع خود نمى‏پسندد، و عجب است كه صحابه به رأى العين ديده باشند مردى و شجاعتِ اميرالمؤمنين را و آن را به حقيقت دانند و از جبرئيل شنوند كه «لا فتى إلّا عليّ، لا سيف إلّا ذوالفقار»۵ آنگه خالد و زبير را با وى برابر كنند. و پندارى زبير به قولِ اين

1.صفحه «۵۵» چاپ قديم‏

2.ث - م - ب: «و يا آياتى». ح - س ندارند.

3.در نسخ: «الانفاق».

4.ح - س: «در اين قضيه كه». ث: «بدين سخن قله...» (جاى نقطه‏ها سفيد است). م: «بدين سخن قلب». ب: «و بدين سخن قلت». پس گويا در نسخه م قلب را به معنى ناسره و غير رايج و در نسخه ب «قلت» را به جاى «غلت» كه در فارسى به معنى غلط عربى استعمال مى‏شود (چنانكه در لغت‏ها تصريح كرده‏اند) به كار برده‏اند. پوشيده نماناد كه در نسخه ع بر روى «قلة» عدد ۲ نوشته شده تا دلالت كند بر اين كه از اينجا كلمتى يا كلماتى ساقط شده و به حاشيه برده شده است؛ اما در حاشيه چيزى ديده نمى‏شود. پس عبارت متن مشوش است و تصحيحْ نظرى است و فقط براى ربط عبارت به عمل آمد. اگر نسخه ديگرى به دست آيد و صحيح عبارت در آن باشد، مورد اعتماد همان خواهد بود. والسلام على من اتّبع الهدى.

5.حديثْ معروف و مذكور در كتب خاصه و عامه است، به طورى كه حاجت به شرح و بيان ندارد. شرح الأخبار، ج ۲، ص ۳۸۱، ح ۷۳۹؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۳۲۸، و ج ۳، ص ۸۲ و ۸۳؛ المناقب، كوفى، ص ۴۹۵، ح ۴۰۳، و ص ۵۳۶، ح ۱۰۳۷، و ۱۰۳۹؛ المعيار والموازنة، ص ۱۴۸؛ معاني الأخبار، ص ۱۱۹، ح ۱؛ الأمالي، صدوق، ص ۲۶۸، ح ۲۹۲؛ الطرائف، سيد ابن طاووس، ص ۸۸، ح ۱۲۳؛ روضة الواعظين، ص ۴۷۶. در چهار كتاب آخر، حديث با تقديم و تأخير فقرات ذكر شده است.


نقض
60

افكار و كردار مردم رى و ايران مركزى در سده ششم هجرى، و كارنامه‏اى است از مدنيّت و فرهنگ چند سده اين مرز و بوم. چه تازه نيم قرن از تأليف اين كتاب گذشته بود كه اقوام خونخوار و ويرانگر تاتار از دشت‏هاى آسياى مركزى به صوب سرزمين‏هاى آباد و مهدهاى تمدّن بشرى اين سوى عالم سرازير شدند، و در كوتاه‏زمانى، بود و نبود ما را نابود ساختند؛ گرچه پيش از آنان نيز قبائل ويرانگر ديگرى نظير غزان و خوارزمشاهيان و غير آنان بر ما تاختند و به نوبه خود تا توانستند كشتند و نابود كردند.
به‏هر حال اين كتاب درست اندكى پيش از آنكه اين بلايا بر سر ما فرود آيد، تأليف شده، و بر حسب معمول مى‏بايست چون ديگر گنج‏هاى علمى ما دستخوش بوار و نابودى گردد، و با آنكه چند قرن در محاق غيبت بود و گمان مى‏رفت كه نابود شده است، خوشبختانه از گزند حوادث روزگار مصون مانده و اكنون سالم به دست ما رسيده است.
در آن روزگارها و خصوصاً در سده‏هاى پنجم و ششم و هفتم هجرى، پيروان مذاهب و گروه‏هاى مختلف اسلامى با قلم و زبان و متأسفانه در برخى از موارد با شمشير به جان يكديگر افتاده، خون يكديگر را مى‏ريختند. و گر چه اختلاف فكرى براى رسيدن به راه درست رحمت است، ولى شدّت تعصّب و جهالت، اختلاف فكرى را در موارد بسيارى به جنگ و خونريزى مبدّل مى‏نمود. و سرزمين ما پر است از ميدان‏هاى نبرد و سفّاكى و خونريزى كه پدران ما از روى بى‏خردى بر پا نمودند. و اگر چنين فضايى آكنده از دشمنى و كينه‏توزى بر ما چيره نشده بود، بى‏شك به آن سهولت حملات تاتار و صليبيّون از شرق و غرب ما را از پا درنمى‏آورد.
تأليف كتاب‏هاى كلامى و عقيدتى در آن چند سده، افزونى يافت، و اين‏گونه برخوردهاى فكرى در مناطق گوناگون رنگ مخصوص به خود مى‏گرفت. مسلمانان در اثر آشنايى يا برخورد بيشتر با ملل غير اسلامى، كتاب‏هايى در ردّ و ابطال اديان

[ 18 ]

[ نسبت شجاعت با شرايطموجبه‏امامت در نظر شيعه ]

[ شجاعت على (ع) را با صحابه سنجيدن نشانه عداوت مؤلف فضائح ]

[ نداى لا فتى... جبرئيل در بيان شجاعت على (ع) ]

[ على به اجماع از همه صحابه عالم‏تر، فاضل‏تر و شجاع‏تر ]

آنگه گفته است:
و اگر گويى: فضل به شجاعت است، زبير و خالد چنان ۱ شجاعانِ بى‏مثل بودند چون على؛ تا۲ اختلاف بود ميانِ صحابه؛ بهرى مى‏گفتند: على شجاع‏تر است، بهرى مى‏گفتند: زبير؛ تا آنگه كه‏۳متّفق شدند و گفتند: لافارس أشجع من الزّبير، و لا راجل أشجع من عليّ بن أبي طالبٍ، و خالدٌ لم يهزم قطّ؛ «زبير در حالِ سوارى شجاع‏تر است، و على در حال پيادگى، و خالد را كس‏۴ به هزيمت نكرد». پس بايستى كه هر دو در خلافت و وزانت ۵ همسرِ على بودندى.

1.ح - س: «همچنان».

2.ح - س: «و».

3.ث - ب - م: «تا آن كه». ح - س: «آنگه».

4.ب - ث - م: «كسى».

5.ث: «و وراثت». ح - س: «وزارت». م ندارد. در مصباح المنير گفته: «هذا وزان ذاك و زنته، أي معادله». و در قاموس گفته: «وازنه: عادله و قابله. و هو وزنه و زنته و وزانه و بوزانه و بوزانته، أي قبالته و حذاءه».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 430145
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به