613
نقض

قهستان، ۱ قاضى عماد الدّين حسن استرابادى ۲ بود، هميشه اين سنّت نگاه‏داشتى‏
و در جامعِ مسلمانان كه خطبه و نماز كردى، باز نكردى و اقتدا بدو خطا نباشد. و او را بى‏علم نپندارم كه هفتاد سال بر عملى متواتر مداومت بنمايد و اختيارِ بدعت بكند. پس اگر كرده است بر شيعت همان عيب است درين عمل كه بر پيرى بدان معتبرى؛ بلكه تحت الحنك سنّتِ مصطفى است - صلّى اللَّه عليه و آله - و سنّتِ اهلِ البيتِ او، و ناصبى ۳ بدين تشنيع مستحقِّ ذمّ و عقوبت.
۴و اما آنچه گفته است كه ۵ «سر برهنه نماز كنند»، آرى به مذهبِ اهل البيت روا است و شايد كردن و درين نقصانى نيست مذهب را. و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 194 ]

[ تهمت پيروى از ملحدان در نصب پرچم سفيد به شيعه و اشاره به دستار و پرچم پيامبر و على(ع) ]

[ دروغ‏گويى مؤلف فضائح و اشاره به تنوع رنگ‏ها در پرچم ملوك شيعه ]

[ رنگ سياه سفارش بنى عباس و فلسفه تمايز شيعه با آنها در انتخاب پرچم ]

[ رنگ پرچم در صدر اسلام، در عهد پيامبر(ص)، عهد عثمان عفان و على(ع) و پاسخ شبهه مؤلف فضائح ]

[ پرچم سياه على(ع) در جنگ جمل و صفين و الزام مؤلف سنى به پذيرش سخن حق شيعه ]

[ اهل بدعت و الحاد و باطل بودن اعتقاد و پرچم آنها ]

[ بى‏عَلَمى سمرقندى، خرمدين و قرمطى و دعوت آنها به الحاد ]

[ ضرورت شناخت اصل اعتقادات ملحدان و بى‏اثر دانستن عقل در معرفت خداوند ]

آنگه گفته است:
فضيحت بيست و ششم. رافضى عَلَمِ سفيد دارد، اقتدا به ملحدان، و ذمِّ عَلَمِ سياه كند و آن رايت عزّ و ظفر است. و خلاف نيست كه رايتِ رسول روزِ بدر سياه بود، و رايتِ على در جمل و صفّين سياه، و دستارى كه رسولِ خداى به عبّاس داد سياه بود؛ و فرزندانش به تبرّك مى‏دارند و بر آن لون رايت‏ها و لباس‏ها ساختند و هنوز دارند بحمد اللَّه. و هر كجا بددينى بود چون مقنَّع ۶ به سمرقند، و بابكِ خرّمدين، و صاحب الزنّج در بصره، و علوىِ مغربى و صاحب المدثر ۷ و آنها كه در ۸ هَجَرْ و لَحْسا و بَحْرَيْن خروج كردند و زكرويه بن مهرويه القرمطى در عهدِ مكتفى، بر منصور خليفه ۹ بيرون آمدند، همه را

1.ح - د: «عراق و قهستان». و متن صحيح است؛ زيرا مراد عراق عجم است.

2.ترجمه «قاضى عماد الدين حسن استرآبادى» در تعليقه ۸۱ به‏تفصيلِ تمام ياد شد. فراجعْها إنْ شئْتَ.

3.ح - د: «و خواجه ناصبى». ع - م - ب - ن: «خواجه» را ندارند.

4.صفحه «۵۵۹» چاپ قديم‏

5.گويا تكرار اين جوابْ ناشى از قلم خود مصنف رحمه اللَّه عليه است. و اللَّه أعلم.

6.براى ترجمه مقنع، رجوع شود به تعليقه ۲۰۳.

7.كذا. و ندانستم كه مراد كيست. اهل فضل خودشان تحقيق نمايند.

8.ح - د: «آنجا كه در».

9.ح: «در عهد مكتفى بن منصور خليفه». و عبارت به هيچ وجه درست نيست و شايد «منصور» محرّف «منصوب» باشد كه به معنى نصب شده و معين شده مى‏باشد.


نقض
612

اما جواب اين كلمات: آنچه گفته است كه «در نماز دست فرو گذارند»، اقتدا به مصطفى است و به اميرالمؤمنين و به همه ائمّه، عليه و عليهم السّلام. و چون خواجه بديشان ايمان ندارد، باكى نيست. مذهبِ همه زيديانِ عالم است كه طايفه‏اى است ۱ از مسلمانان و چون خواجه ۲ ايشان را مبتدع داند، مذهبِ مالك است كه بزرگ‏ترين استادى است شافعى را. و از بوحنيفه و شافعى گذشته، بزرگ‏تر ازو صاحب مقالتى نيست. آنچه او را ۳و اصحابش را درين فعل لازم است، شيعت را همان لازم است. و عجب‏تر اين كه خواجه ناصبى بعد از شصت سال هنوز بندانسته است كه ملحدان به نماز و روزه ايمان ندارند و به صانعِ عالم معترف نباشند؛ امّا در ميانه كتاب، هر جاى ايشان را به مسلمانى فرامى‏نمايد تا همكارى نگاه داشته باشد كه در وجوبِ معرفت كه موقوف گويند هر دو بِه بَعْثَتِ رُسُل، همكار است با ايشان. مباركش باد همكارىِ ايشان كه همكارِ ملحدان الّا خصمِ شيعيان نباشد. و الحمدُ للَّه ربّ العالمين.
و آنچه گفته است كه «سر برهنه نماز كنند»، به اجتهادِ صادق و باقر ۴ روا است و كلّ مجتهدٍ مصيبٌ، درست است. اگر اجتهادِ حنبل و دنبل صواب است، باقر و صادق را با ايشان قياسى بكند؛ اگرنه دست از مذهبِ بدِ خود بدارد كه پِسْت خوردن و ناى زدن به هم راست نيايد. ۵
اما آنچه گفته است كه «دستار تحت الحنك كنند»، اقتدا است به مصطفى و ائمّه هدى. وگر خواجه بديشان معترف نيست؛ آخر داند و شنيده باشد كه خليفه خواجه در بغداد در هر نمازى تحت الحنك بربندد و جمله قُضاة و ائمّه كه در دارالخلافه بوده‏اند و هستند، همه اين سنّت نگاه داشته‏اند و جمله قبايلِ عرب تربيتِ اين قاعده كرده‏اند و درين ديار بزرگ‏ترين مفتى ۶ در اصحابِ بوحنيفه در عِراقِ

1.ح - د: «طايفه‏اى‏اند».

2.م - ب - ن كلمه «خواجه» را ندارند.

3.صفحه «۵۵۸» چاپ قديم‏

4.ح - د: «به اجتهاد باقر و صادق عليهما السلام».

5.ح - د: «لت خوردن». و «پست خوردن و ناى زدن به هم راست نيايد» مثلى است معروف و براى تحقيق آن، رجوع شود به تعليقه ۷۹.

6.ع: «مفتى‏اى» (به اضافه يايى ديگر).

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 429553
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به