617
نقض

دشمنى چه مناسبت است؟ و بوبكر و عمر و عثمان را چه نقصان باشد كه كسى ۱ دست بر زانو زند؟ و على را چه نقصان باشد كه خارجى‏اى هزار بار سر بر ديوار زند؟ اوّلاً دستِ خود يك‏بار بر زانو زنند، امّا سه بار بگويند: اللَّه اكبر. و سببِ نزولش آن است كه معتمدان نقل كرده‏اند از مصطفى - صلى اللَّه عليه و آله - كه روزى سلامِ نماز پيشين ۲بازداد. ۳ جبرئيل را ديد، گفت: اللَّه اكبر. جبرئيل گفت: جعفر از حبشه بازرسيد. سيّد گفت: اللَّه اكبر. در حال آواز آمد كه فاطمه به حسين بن على بار بنهاد. ۴ گفت: اللَّه اكبر. جبرئيل گفت: خدايت مى‏فرمايد كه بعد از هر فريضه‏اى اين سه بار به سنّت مى‏گوى: ۵ اللَّه أكبر. اين سنّت شد، هنوز در شيعت باقى است. اگرچه خواجه، سنّى است، پندارى نه به سنّتِ مصطفى است كه سنّت را بدعت خواندن نه علامتِ سنّيى باشد. پس اين سه بار اللَّه أكبر گفتن، نشانِ دوستىِ جبرئيل و حسين و جعفر است، نه علامتِ دشمنىِ بوبكر و عمر است. ۶ و الحمدُ للَّه ربِّ العالمين.

[ 197 ]

[ تحقيق در احكام وضو و دفع شبهه مؤلف فضائح و اشاره به نظر و اعتقاد شيعه به شريعت منصوص ]

[ وضوى حضرت على(ع) و دفع شبهه مؤلف سنى ]

آنگه گفته است:
فضيحت بيست و نهم. رافضى چون گربه، روى به يك دست شويد و مخالفتِ على كرده‏اند اندرين بِرُمَّتْ ۷ كه او وضو چنان كرد كه ما كنيم.
اما جواب اين شبهت، اوّلاً آن است كه نه خواجه هفتاد سال است كه استنجا به يك دست كند با حصولِ عينِ نجاست، و روا است، اگر شيعت به اقتدا به رسول و ائمّه روى به يك دست شويند، مگر نقصانِ وضو نباشد. و چون حق تعالى در نصِ‏ّ آيه‏

1.ح - د: «چون كسى».

2.صفحه «۵۶۲» چاپ قديم‏

3.چند نفر از فقهاء - رضوان اللَّه عليهم - اين حديث را از اين كتاب نقل كرده‏اند. رجوع شود به تعليقه ۲۰۴.

4.در برهان قاطع گفته: «بار نهادن، كنايه از زادن باشد».

5.ع - ب - ن: «مى‏گويى». ح - د: «بگوى».

6.ح - د: «نشان دوستى جبرئيل و جعفر طيار و حسين است، نه دشمنى ابوبكر و عمر و عثمان».

7.در منتهى الارب گفته: «رمه به معنى جمله و سائر مى‏باشد. و الأصل أنّ رجلاً دفع إلى آخر بعيراً بحبل في عنقه، فقيل لكل من دفع شيئاً بجملته: أعطاه برمّته»، يعنى همگى.


نقض
616

گرفتند و قوم را به دست آوردند، طلبِ عَلَم و دعوى كردند. پس اساسِ مذهب‏
و قواعدِ كيشِ ايشان ببايد ديدن كه در اصولِ مذهبِ كيست، ۱ و پيش از آن كه خانه خداى دزد را گيرد، دزد نشايد كه خانه خداى را گيرد. اگر شيعه خواجه را در [ موافقتِ ] اصول با ملاحده منازعت نكنند، كرم بايد كردن و به مشابهتِ عَلَمْ كه از فروع هم نيست، از ۲ اسبابِ ملك و دولت است، منازعت نبايد كردن. اين است جواب، و اللَّهُ أعلمُ بالصّواب، و هو ربّنا الوهّاب.

[ 195 ]

[ پاسخ به تهمت بدعت دادن به شيعه در مسئله تكبيرة الاحرام ]

[ سنت شيعه اصولى در آداب تكبيرة الاحرام و پاسخ به شبهه مؤلف فضائح ]

آنگه گفته است:
فضيحت بيست و هفتم. رافضى چون تكبيرةُ الاحرام بندد، سه گام فرا پيش نهد. و اين بدعت جز ايشان را نيست.
اما جواب اين كلمت آن است كه خود را چگونه سنّى نام نهد آن كس كه سنّت از بدعت باز نداند؟! مذهبِ اهل البيت چنان است كه فاصله‏اى بكنند ميان بانگ نماز و قامت تا فصول منفصل شود و فرق ظاهر گردد و آن فاصله يا سجده‏اى باشد يا دعايى يا قدمى كه پيش نهند يك بار. وگر در مدّتِ رافضى‏اى نماز كرده بودى، اين مايه دانستى. وگر بانگ نماز نكنند، هرگز اين قدم فراپيش ننهند. و اين از مذهبِ شيعه اصوليّه، معلوم است.

[ 196 ]

[ اشاره به دروغ‏گويى مؤلف فضائح و نسبت‏هاى نادرست به شيعه دادن در مسئله دست بر زانو زدن در پايان نماز ]

[ سه بار اللَّه اكبر گفتن شيعه در پايان نماز نشانه دوستى جبرئيل نه دشمنى با ابو بكر و عمر ]

آنگه گفته است:
فضيحت بيست و هشتم. رافضى چون نماز بكند، دست‏ها سه كرّت بر زانو ۳ مى‏زند به دشمنىِ سه خليفه: بوبكر و عمر و عثمان، رضي اللَّه عنهم.
اما جواب اين دروغ و بهتان آن است كه نمى‏دانم تا خود دست بر زانو زدن را به

1.ح - د: «كه در اصول مذهب كه دارند».

2.«از»، فقط در دو نسخه «ح - د» است.

3.ح - د: «سه بار بر سر زانو».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 438778
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به